.
.
بر شیعه ز حق ، رهبر لایق آمد
تابنده ترین نور حقایق آمد
از نسل محمد و علی و زهرا
صادق پسر حضرت باقر آمد
.
.
جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر
.
.
در جان چو کرده منزل ، جانان ما محمد
صد در گشاد در دل از جان ما محمد
ما بلبلیم و نالان در گلسِتان احمد
ما لولویم و مرجان ، عمان ما محمد
امروز خون عاشق در عشق اگر بدر شد
فردا ز دوست خواهد تاوان ما محمد
در باغ و بوستانم دیگر مخوان معینی
باغم بس است قرآن ، بوستان ما محمد
.
.
گلی از گلشن طاها بدمید
که شمیمش به دل ما بوزید
مذهب شیعه از او گشته پدید
پرده جهل و ضلالت بدرید
.
.
خورشید عشق را ، ره شام و زوال نیست
بر هر دلی که تافت ، در آن دل ضلال نیست
در آسمان دلبری و آستان عشق
نور جمال دلبر ما را مثال نیست
.
.
دلا میلاد ختم المرسلین است
فروغ آسمانی در زمین است
محمد مهر ظلمتْ سوز آمد
شب یلدای ما را روز آمد
.
.
امشب سخن از جان جهان باید گفت
توصیف رسول انس و جان باید گفت
در شام ولادت دو قطب عالم
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
.
.
محمد وارث پیغمبران است
که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی
محمد علت خلقِ جهان است
.
.
به آمنه بنت وهب ، خدا عطا کرده پسر
پسر چه گویم که به خلق ، خدا عطا کرده پدر
.
.
هر کس چیزی را طلب کند که آفریده نشده ، خود را به زحمت انداخته و چیزی نصیب او نمیگردد.
گفته شد : ای پیامبر خدا ! آنچه آفریده نشده چیست ؟
فرمود : راحتی در دنیا …
.
.
دیر کرده بود. هیچوقت برای نماز جماعت دیر نمی آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. دیدند بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی میکند. گفتند : “از شما بعید است ؟؟؟ نماز دیر شد.” رو به بچه کرد و گفت : “شترت را با چند گردو عوض میکنی ؟”
بچه چیزی گفت …
گفت : “بروید گردو بیاورید و مرا بخرید.”
کودک میخندید ، پیامبر هم …