وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وصیت مرحوم جنرال موسی خان هزاره

وصیت مرحوم جنرال موسی خان هزاره
 شاید شنیدن این خبر در آنروزها، برای برخی تلخ و تکان دهنده و برای جماعتی عادی و برای مذهبی ها خوشآیند بوده باشد! اما، بی گمان پرسش های سوزنده و دشوار بسیاری، همچون پتکی بر ذهن هر هزاره دردمند، فرود آمد: چرا جنرال صاحب با آن همه لیاقت، درایت و شایستگی چنان وصیت خام، ناشیانه و نابود کننده نموده است؟ چگونه ممکن است آدمی مثل جنرال که زاد وولدش در کشورش(پاکستان) بوده و تمام عمر و زندگی اش را وقف حفاظت و امنیت وطنش نموده و بارها در این مسیر عاشقانه و با افتخار با مرگ همآغوش شده است؛ بعد مردن جسدش را، از خاک کشورش دریغ کند یا دوری میکند؟

 به راستی جنرال نمیدانست که این تنها اعمال اوست که بدرد آخرت میخورد! نه خاک شدن جسدش در کنار مزار امام غریب؟ مگر طبق همان باور قُح و خدشه ناپذیر مذهبی، بارها از ملاها نشنیده بود که ملائیک نقاله، وظیفه دارند، جسد محبان اهلبیت(ع) را به کنار حرم آنها انتقال دهند؟ مگر نمیدانست که قبر وی علاوه بر اینکه بزرگترین سند افتخار پاکستان و مردم هزاره میتوانست باشد، به زیارتگاه خاص و عام نیز مبدل میشد! بگونه ای که تمام مردم کشورش و نسل اندر نسل هزاره ها، مزارش را زیارتگاه قرار داده و هنگام ورود به کویته بر خود فرض میدانستند، که سر قبر جنرال حاضر گردیده و دعا و فاتحه نثار روح اش بکنند!؟

به راستی او و بازماندگانش نمیدانستند که انتقال جسد از پاکستان به کشور دیگر، نوعی توهین سخت و سوزان به هویت و حیثیت کشور پاکستان بوده، که ممکن است عواقب بس ویرانگر و نابودکننده برای قوم جنرال داشته باشد!؟ مگر نمیدانستند که انتقال جسد به کشور دیگر، میتواند آینده تمام قوم هزاره را به تاریکی فرو برد؟ براستی اگر امروز جسد جنرال، همچنان زینت بخش هزاره قبرستان کویته بود، آیا هیچ گروه و دسته ای به خود جرأت میداد که به سوی هزاره ها نظر چپ داشته باشد!؟ با وجود مزار قهرمان ملی پاکستان(جنرال موسی هزاره)، آیا فوج به خود اجازه میداد که از حمایت هزاره ها دست برداشته و تنها نقش تماشاچی در وقایع خونین سالهای اخیر را، داشته باشد؟

انتقال جسد جنرال، چنان پیآمدهای نابودگری را، برای هزاره های پاکستان بدنبال داشت که اثرات ناگوار، سخت و سوزنده ای آن تا کنون همچنان ادامه دارد! این عمل، همچون زلزله ای ویرانگری حیات سیاسی- اجتماعی هزاره ها را، لرزانده، به شدت متأثر ساخت! به گونه ای که تمام افتخارات خود وی و نیز جانفشانی های هزاره ها در مسیر دفاع از پاکستان، کم اثر نموده و آینده تنگ و تاریکی را برای ایشان رقم زد!؟ زلزله ای ویرانگری که، پس لرزه های خونین و تکان دهنده ای آن تا کنون ادامه دارد!؟

 پس از شش جولای 1985 انتقال جسد جنرال از پاکستان، بدترین ضربه ای بود که بر رابطه سنتی فوج و هزاره ها، فرود آمد! سران فوج و سردمداران سیاسی پاکستان، از مردم هزاره کاملاً ناامید شدند و تقریباً بر «ایجنت[4]» بودن هزاره ها که میان عوام شایع بود، صحه گذاشتند!؟ از این پس رابطه سنتی هزاره ها با فوج پاکستان تقریباً از هم گسست! استخدام هزاره ها در فوج محدود شد!

 
راه ترقی و کمال به مقامات بالای نظامی برای فرزندان هزاره مسدود گردید! دعوا های حقوقی از طرف اقوام دیگر، برای تصاحب بخش های مهمی از علمدار رود همچون: عیدگاه، زمین جامعه امام صادق(ع)، جای تنظیم و تمام منطقه مهرآباد(مری آباد سابق) به راه انداخته شد، که تا «های کورت» بالاترین مرجع قضایی پاکستان نیز کشیده شد و مخارج هنگفتی بر مردم هزاره تحمیل گردید! از آن پس روزگار ضعف و ناتوانی هزاره های پاکستان اندک اندک فرا رسید!؟

گرچه چنین وصیتی از جانب جنرال موسی خان، حاکی از همان باورهای سنتی افراطی مذهبی و حق ایشان بوده و نهایت اخلاص جنرال، به اهلبیت(ع) را نشان میداد؛ اما، این عمکرد، پیآمدهای منفی، ویرانگر و جبران ناپذیری را، برای گذشته پرافتخار وی و مردم هزاره پاکستان در پی داشت.

 
بدون شک، روزگار سخت و دشوار امروزی هزاره های پاکستان؛ مبنی بر ترور، کشتار، اختطاف، انفجار، انتحار و نسل کشی ها خونین و غیرانسانی؛ علاوه بر اعمال تعصب کور مذهبی وهابیت افراطی و تروریستان انسان کُش؛ ریشه در اشتباهات تاریخی این قوم نیز دارد. در نهایت اینکه؛ انتقال جنازه جنرال موسی خان از هزاره قبرستان کویته را، باید یکی از مهمترین اشتباهات تاریخی و جبران ناپذیر ایشان، در تاریخ هزاره های پاکستان، بشمار آورد!؟. ادامه دارد… .

[1] – در طی این شورش، تنها هفتاد و پنج نفر از پلیس کشته شد!؟ این طغیان گری تا جای ادامه یافت که فوج مجبور به مداخله گردیده و بدین ترتیب برای نخستین بار حامی سنتی هزاره ها در برابر هزاره ها قرار گرفت و ناچار برای مهار این غائله به استفاده از زور شد.

 
در نهایت این شورش کاملاً به ضرر هزاره ها پایان یافت و تمام سلاح های قانونی و غیر قانونی مردم هزاره از خانه های شان توسط فوج ثبت و ضبط گردید. در این شورش آسیب پذیری مردم هزاره بخوبی هویدا گشت؛ زیرا، تنها با قطع یک شبانه روز برق مردم به زانو درآمدند! زیرا در محله هزاره های کویته، اگر برق نباشد دیگر آبی هم در کار نخواهد بود!؟ بگذریم از اینکه حصار طبیعی دامنه کوه مردار، آسیب پذیری ایشان را کامل کرده اگر دو روز ارتباط این مردم با مرکز شهر قطع شود، دیگر چیزی برای خوردن هم نخواهند داشت !؟