وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

روایت آخرین ساعات زندگی عارف لرستانی از زبان همسرش

روایت آخرین ساعات زندگی عارف لرستانی از زبان همسرش

روایت آخرین ساعات زندگی عارف لرستانی از زبان همسرش

 

به گزارش ایران ناز عارف لرستانی روز 26 فروردین ماه امسال در اتفاقی ناگوار از دنیا رفتند .  خانم الهام ناصری همسر مرحوم عارف لرستانی بازیگر مشهور تلویزیون و سینما و تئاتر از آخرین حرفها و رفتارهای عارف پیش از فوتش گفت .

 

همسر مرحوم لرستانی درباره آخرین ساعات زندگی این هنرمند دوست داشتنی صحبت کرد. الهام ناصری درباره تلخ ترین اتفاق هفته گذشته جامعه هنری ایران گفت:

 

روایت آخرین ساعات زندگی عارف لرستانی از زبان همسرش

 

عارف روزهایی که کار نداشت معمولا تا ظهر می خوابید. صدای نفس های تند عارف را حوالی ظهر شنیدم و رفتم اتاقش. گفت هوا خیلی گرمه و انگار تب دارم. درجه گذاشتم دیدی چیزی نیست. گفتم برایم حوله خیس کن و بگذار روی سر و صورتم. بدنش خیلی داغ بود اما تب نداشت.

 

گفت ترش می کنم و معده ام ناراحت هست. بهش شربت دادم. یه کمی حرف زد. یادم نیست در مورد چه چیزی صحبت می کردم. شاید سفری بود که هفته بعد با هم در پیش داشتیم.

 

بعد از تخت بلند شد و اومد جلوی تلویزیون” ناصری در ادامه صحبتهایش به شروع سکسکه لرستانی اشاره می کند که چند ساعتی ادامه داشت و قطع نمی شد:” بعد از ظهر که شد عارف گفت بریم قدم بزنیم. کماکان سکسکه اش ادامه داشت.

 

همان موقع دلیل سکسکه طولانی را سرچ کردم و به نتایج عجیبی رسیدم. یکی از آنها به مسائل عصبی ربط داشت و دیگری درباره بیماری های قبلی بود. به عارف گفتم بریم بیمارستان. قبول نکرد اما بهش گفتم که به چکاپ نیاز داری”

 

مرحوم لرستانی و همسرش به بیمارستان رفتند وعارف در تریاژ بیمارستان عرفان مورد چکاپ قرار گرفت. قرار شد آمپولی به او بزنند که یکی از عوارضش خواب آور بودن بود. بعد از تزریق آمپول و به فاصله چند دقیقه سکسکه مرحوم لرستانی قطع شد.

 

مرحوم لرستانی نزدیک به یک ساعت و ده دقیقه در بیمارستان بود و ساعت 9.10 به گفته همسرش، در خانه بودند. او قبل از خواب اصرار داشت که برنامه دورهمی مهران مدیری را ببیند و می گفت دوست دارم کنار خانواده ام باشم

 

همسر لرستانی در ادامه صحبتهایش به این نکته اشاره کرد که او عادت داشته همیشه زودتر از عارف بخوابد و از آنجایی که آن شب عارف زودتر از خوابیده بود، او دیر خوابش برد:” تا قبل از خواب صدای خرخر و نفس کشیدن عارف را می شنیدم. بقیه اش را هم بگم؟”

 

الهام ناصری بعد از چند لحظه مکث ادامه داد: من به خاطر کارم هیچ وقت عادت نداشتم شنبه ها صبح زود از خواب بیدار شوم اما آن روز ساعت 6.30 انگار کسی تکونم داد و از خواب بیدار شدم.

 

آگاه بودم که روز تعطیلم هست. عین آدم کوکی ها از تخت اومدم پایین و رفتم بالای سر عارف. دیدم چرا همان مدلی است که دیشب او را در تخت گذاشته بودم و اصلا تکان نخورده. نفس نمی کشید. به صورتش زدم و با صدای بلند صداش کردم. تنش را هم تکان دادم و دیدم دستش که روی پتو بود ول شد کنار تخت. آن موقع فقط یک یا حسین گفتم و گویا خیلی جیغ کشیده بودم چون همسایه ها با صدای جیغ من آمدند.

 

فوری به لابی من زنگ زدم و گفتم به اورژانس زنگ بزنید. هنوز یک دقیقه نشده بود که همسایه بغلی با سراسیمگی آمدند و گفتند چه شده. گفتم شوهرم نفس نمی کشد.

 

زنگ زدیم اورژانس گفتند باید ماساژ قلبی بدهیم. وقتی او را داشتند ماساژ می دادند به من گفتند که داخل اتاق نروم چون یه مقدار ملافه خونی است. دیدم زیر سر عارف خونی شده. گفتم مگه کسی او را زده؟ گفتند تا ماساژ قلبی دادند از توی دهانش کف و خون بیرون آمده.

 

اورژانس ساعت 8 آمد و گفت سه ساعتی می شود که عارف فوت کرده است” همسر مرحوم لرستانی درباره شایعاتی که بعد از مرگ شوهرش در شبکه های اجتماعی منتشر شد در پاسخ به این سئوال که آیا قصوری انجام شده، گفت: به نظر من همه چیز عادی بود و هیچ چیز عجیب غریبی نبود که این بحثها راه بیفتد. من فکر نمی کنم قصوری انجام شده باشد

 

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره

روانشناسی آنلاین ، خدمات مشاوره