وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

رفتگر پاکدست بخاطر بیماری و بیپولی زندانی شد (عکس)

رفتگر پاکدست بخاطر بیماری و  بیپولی زندانی شد (عکس)

رفتگر پاکدست بخاطر بیماری و بیپولی زندانی شد (عکس)

 

رفتگری که با پاکدستی و امانتداری میلیونها تومن پول را به صاحبانشان برگردانده بود بخاطر برق گرفتگی و بیکاری و عقب افتادن اجاره اش روانه زندان شد . به گزارش ایران ناز  رفتگر پاکدست کرجی که سه بار کیف‌های حاوی طلا و میلیون‌ها تومان پول نقد را یافته و آنها را بدون هیچ چشمداشتی به صاحبانش برگردانده بود، در پی اخراج از محل کار و به دلیل مصدومیت شدید ناشی از برق‌گرفتگی با شکایت صاحبخانه‌اش و به علت ناتوانی در پرداخت اجاره‌خانه و هزینه‌های درمان، به زندان افتاد.

 

جعفر، اهل روستای «قیطول» زنجان است اما مردم کرج او را به نام رفتگر پاکدست می‌شناسند؛ رفتگری که تنها یک ماه پس از صدور تقدیرنامه شهرداری، زخم بی‌مهری و قدرنشناسی‌ها قامت خسته‌اش را خم کرده است.

 

کارگر پیمانکار و وظیفه‌شناس، به علت عقب‌افتادن ۲۱ ماه حقوق و ناتوانی در پرداخت اجاره‌خانه‌اش، سرانجام با وجود تلاش‌های بی‌ثمر قاضی اجرای احکام و به خاطر پافشاری صاحبخانه بازداشت و روانه زندان شد.

 

رفتگر پاکدست بخاطر بیماری و  بیپولی زندانی شد (عکس)

 

سه بار کیف مردم را پیدا کرده‌ام. نخستین بار ۳۰ میلیون تومان داخل یک کیف بود که به ۱۱۰ زنگ زدم وکیف را تحویل دادم. دومین بار یک کیف با ۷۰ میلیون تومان پول نقد پیدا کردم که موضوع را به رئیس پاسگاه کلاک خبر دادم. سومین بار هم کیفی حاوی ۳۰۰ میلیون تومان پول نقد و مقدار زیادی طلا و جواهرات پیدا کردم که متعلق به مردی طلافروش در شمال تهران بود.

 

مسئولان شهرداری پس از دریافت این خبر، مراسمی ترتیب دادند و از من با ۱۰۰ هزار تومان هدیه تقدیر کردند. مدیرانم هم با من عکس‌هایی یادگاری گرفتند اما افسوس که یک ماه بعد ورق برگشت و دیگر کسی جواب تلفن‌هایم را نداد.

 

در حال جارو کردن خیابان بودم که متوجه شدم طوفان شدید شب گذشته درختی را شکسته و افتادن درخت در کانال آب، جریان جوی آب را بسته. اصلا متوجه نشدم سیم برقی که لابلای شاخ و برگ درخت بوده پاره شده است. همسرم ناچار شد ودیعه مسکن را برای هزینه‌های جراحی از صاحبخانه‌ پس بگیرد و قرار گذاشت ماهانه ۵۵۰ هزار تومان اجاره پرداخت کند؛ اجاره‌بهایی که با بیکار شدن من و خانه‌نشینی ماه‌ها عقب افتاد و سرانجام صاحبخانه مرا تهدید به تخلیه خانه با حکم قضایی کرد.

 

پس از بهبود نسبی ناچار به شکایت شدم اما به محض اینکه به قانون پناه بردم شرکت پیمانکار، برادرانم و دامادمان را تهدید به اخراج کردند. بعد هم در حالی که آنها نیز همانند من رفتگر، مستأجر و عیال‌وار بودند هر سه نفر در یک روز اخراج شدند.