وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

سرنوشت شوم دختر 12 ساله در قتل پدر

سرنوشت شوم دختر 12 ساله در قتل پدر

ماجرا و سرنوشت دختری نوجوان که در قتل پدر همکاری داشت !

 

به گزارش ایران ناز دختری که در 12 سالگی مادرش را در تراژدی تلخ قتل پدر همراهی کرده بود از مجازات قصاص رهایی یافت. این دختر که در زندان بسر می‌برد با درنظر گرفتن قانون حمایت از مجرمان زیر 18 سال تبرئه شد و به خاطر بی‌سرپناهی باید در بهزیستی زندگی کند.اواخر اسفند ماه سال 87 جسد یک مرد که زیر خانه‌ای در ساوجبلاغ دفن شده بود، تراژدی هولناکی را پیش روی پلیس قرار داد.تیم‌های تجسسی در جریان تحقیقات از صاحبخانه دریافتند که مدتی پیش مردی به نام حسین با زن و بچه‌اش در این خانه زندگی می‌کردند.

 

 

همین سرنخ کافی بود تا پلیس برای ردیابی این خانواده وارد عمل شود. کارآگاهان که در شناسایی حسین و خانواده‌اش به بن‌بست خورده بودند وقتی مدتی بعد، برادر حسین ناپدید شدن وی را به پلیس مخابره کرد شکی نماند که جسد مردانه متعلق به همین پدر گمشده است.

 

از آنجایی که جسد قابل شناسایی نبود بازپرس دستور داد تا آزمایش DNA صورت گیرد و همین اقدام علمی، پرده از ابهامات برداشت و از آنجا که همسر حسین پنهانکاری می‌کرد بازداشت شد و تحت بازجویی گرفته شد.این زن که کارآگاهان پی برده بودند با یک مرد رابطه پنهانی داشته است وقتی دید پشت پرده‌های زندگی‌اش فاش شده است چاره‌ای جز اعتراف ندید و گفت: شوهرم همیشه من و دخترانم به نام‌های سمیه و سمیرا را اذیت می‌کرد. از شکنجه‌های وی به ستوه آمده بودیم و نمی‌خواستیم به این زندگی جهنمی ادامه بدهیم. وی افزود: من با همفکری یونس که مدتی می‌شد با هم آشنا شده بودیم نقشه قتل را کشیدیم و شب حادثه من با همدستی دخترم سمیه ابتدا شوهرم را با شال خفه کردیم و سپس در کف خانه‌مان دفنش کردیم!این اعترافات تلخ کافی بود تا یونس نیز بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گیرد. این مرد دخالت در قتل را نپذیرفت و گفت: من از نقشه این زن و دخترانش هیچ اطلاعی نداشتم و او دروغ می‌گوید.

 

 

زمانی که بی‌گناهی یونس در این جنایت ثابت شد وی با تبرئه در اتهام قتل آزاد شد و طاهره این بار در بازجویی‌ها گفت: شوهرم با من رفتار خوبی نداشت و مرتب مرا به باد کتک می‌گرفت. یک روز به دختر بزرگم سمیرا گفتم که می‌خواهم پدرت را بکشم که همزمان دختر کوچکم سمیه که آن زمان 12 سال بیشتر نداشت وارد بحث‌مان شد و همگی تصمیم گرفتیم با کمک هم حسین را به قتل برسانیم.

 

عصر روز حادثه حسین از محل کارش به خانه آمد. پس از خوردن شام به اتاق رفت تا بخوابد. وقتی خوابید من و دخترانم برای اجرای نقشه‌مان وارد آنجا شدیم اما ناگهان سمیرا دستش شروع به لرزیدن کرد و گفت نمی‌تواند در کشتن پدرش به من و خواهرش کمک کند.بنابراین سمیه به تنهایی مرا کمک کرد و شالی را دور گردن حسین انداختیم یک طرف آن را او و طرف دیگرش را من کشیدم تا اینکه شوهرم بی‌حال شد.بعد از دقایقی سمیه گفت که خسته شده است. بلافاصله خودم روی سینه شوهرم نشستم و هر دو طرف شال را محکم کشیدم، همزمان سمیه نیز کمکم کرد. وقتی مطمئن شدیم او را کشته‌ایم جسدش را در کف خانه دفن کردیم.سمیه و سمیرا نیز که بازداشت شده بودند در بازجویی‌ها اعترافات مادرشان را تأیید کردند.

 

 

سمیه در بازجویی‌ها گفت: وقتی از مادرم شنیدم که می‌خواهد پدرم را به قتل برساند، تصورم این بود شوخی است. هیچ وقت نمی‌دانستم که قتل چه مجازاتی در پی دارد. پس از صدور کیفرخواست پرونده این تراژدی جنایی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار قاضی مستشار تحت رسیدگی قرار گرفت.

 

 

در این جلسات سمیرا تبرئه شد و طاهره و سمیه به خاطر قتل به قصاص نفس محکوم شدند.حکم قصاص نفس طاهره مادر خانواده در شعبه 15 دیوانعالی کشور تأیید شد. اما حکم قصاص سمیه نقض و قضات دیوانعالی خواستند تا رشد و کمال عقلی وی در زمان قتل از سوی کمیسیون پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گیرد.صبح دیروز این دختر نوجوان برای بار دوم در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت.سمیه در آخرین دفاع گفت: باور کنید من آن زمان تصور می‌کردم که قتل پدرم یک شوخی است و هرگز نمی‌دانستم که او برای همیشه ما را ترک می‌کند. لحظه‌ای که مادرم شال را به گردن او انداخت من کمکش کردم اما دستم بی‌حس شد و شال را رها کردم. مادرم به تنهایی شال را کشید و حالا بشدت پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم.بنا بر این گزارش سه قاضی عالیرتبه با در نظر گرفتن نظریه پزشکی قانونی مبنی بر عدم رشد عقلی سمیه در زمان قتل و با توجه به ماده 91 قانون را منتفی دانسته و حکم به برائت وی دادند.

 

 

بنابراین گزارش از آنجا که این دختر هیچ سرپناهی برای زندگی ندارد وی تحویل سازمان بهزیستی شد.