مار و پله بازی ای برای همه دوران

در میان ما کمتر کسی است که مارو پله بازی نکرده باشد .  قدمت این بازی شیرین به چندین هزار سال می رسد که البته خاستگاه انرا همچون شطرنج هندوستان می دانند . این بازی همچون شطرنج نمادی است از زندگی با این تفاوت که از زندگی تصویری ارائه می دهد که در ان شکستی وجود ندارد . در این بازی برنده شدن یك چیز گاهگاهی نیست ، بلكه همیشگی بوده و فرد باید همیشه برای جهش از قله ای به قله دیگر آماده باشد.

در قدیم پله ها نماد خصوصیات ارزشمندی چون ایمان ، صداقت ، سخاوت و فروتنی بوده اند و مارها برعکس نماد شهوت، خشم ، طمع و ظلم .

 

موفقیت بواسطه پله ها کمال مطلوب این بازی یعنی پیروزی و رستگاری با اعمال خوب است در حالی که اعمال بد و تن دادن به مارها عقب گردی است در زندگی . در مار و پله همچون زندگی هیچوقت برای دوباره شروع کردن و لذت بردن دیر نیست . انداختن تاس و گام برداشتن در مسیر زیبای زندگی ، گذشتن از میان مار ها و پله ها و تجربه انواع موفقیت ها و شکست های پی در پی تجربه های ارزشمندی در پی دارد که ما را به این باور می رساند که امروز اولین روز بقیه عمر ماست پس باید در هر کجا هستیم و با هرچه در اختیار داریم کاری بکنیم .

 

 

اوج هنر انسان خوشبخت شدن در زندگانی است . کمتر بودن تعداد پله ها نسبت به مار ها در این صفحه بیانگر کمتر بودن فرصت ها نسبت به لغزش هاست و به عبارت دیگر صحفه ساده این بازی سهولت لغزش و خطا و گناهکاری را به انسان گوشزد می کند .

در مار و پله به خانه اخر رسیدن اهمیت دارد اما انچه مهمتر و با ارزش تر است تلاش و کوششی مستمر است که بازیگر با به حرکت در اوردن چند باره تاس از خود نشان می دهد و هرگز تسلیم نمی شود و روی هر حرکتی حساب باز می کند اینجاست که لحظه ای که در چند قدمی موفقیت گرفتار ماری می شویم ناخوداگاه می فهمیم که برای رسیدن به کمال یک عمر زندگانی کافی نیست اما برای لغزش و بدنامی فقط چند لحظه کافی است و وقتی به دم مار می رسیم همه انچه را این سالها ساخته ایم بر باد رفته می بینیم اما اینجاست که باید بدانی که باز هم در بازی هستی ، تاس را به سمت اینده نشانه می روی و این قانون این بازی و قانون زندگانی است و ان می گوید شکستی وجود ندارد مگر انکه ناامید شوی و بازی را رها کنی که بزرگترین شکست این بازی تنها شکست ان است که همان از دست دادن ایمان است.
شکست ها هستند که موفقیت ها را جذاب تر و شیرین تر می کنند .به گفته بزرگان هر وقت بتوانیم بعد از شکست لبخند بزنیم شجاع خواهیم بود پس یاس هرگز ، چرا که ممکن است تاس بعدی ما را به پرواز دراورد .

در سال 1892 این بازی در انگلستان متداول شد پله ها تعبیر به صرفه جویی و پشتکار ومار ها به ولخرجی و تمرد تغیر کرد .به مرور با ورود مار و پله به امریکا اخلاقیات ان کمی کمتر و با تغیر مار ها به سراشیبی ها زمینه بیشتر به حالت یک بازی کودکانه درامد. 

با اینکه امروزه موفقیت و خوشبختی انسانها معلول عوامل پیچیده زیادی است اما تغیر پله ها در دنیای مدرن به اسانسور ها و پله های برقی چیزی نیست که اصول این بازی را خدشه دار کند و حتی رابطه و ضابطه را در زندگی انسانها بیشتر به تصویر می کشد . اما انچه در همه دوران ها عامل موفقیت بوده و هست همان صبر ،دور اندیشی ، پشتکار و از میدان خارج نشدن است .

در ماروپله هر حرکتی ارزش خودش را دارد و قانونی نیست که فقط  حرکت بزرگتر موفقیت بیشتر را در پی داشته باشد

 نکته ظریف این داستان برای کسانی است است که احساس می کنند حرکتشان کند است و بااصطلاح در جا می زنند این افراد در مار و پله تفهیم می شوند که نمی توان نشست و حرکتی نکرد و ناگهان خود را در بالای نردبان موفقیت دید باید تلاش کرد صبور بود و مهمتر از همه از تاسهای کوچک نرنجید چرا که زندگی همیشه تند رفتن و حرکت های بزرگ بزرگ نیست گاهی ارزش یک حرکت کوچک بسیار بیشتر از یک حرکت بزرگ است که در معرض ماری قرارت می دهد . بعضی مواقع در زندگی درست همان زمانی که فکر می کنید درجا می زنید یا حرکت شما کند شده است درست همان لحظه دارید به سوی موفقیت گام بر می دارید و باید دانست برگ رها شده از درخت هزاران چرخ می زند تا به زمین برسد .

 در طول تاریخ انسانهای بزرگی که بواسطه درک اصول این بازی از دریای خروشان حوادث زندگی به سلامت عبور کرده اند کم نبوده اند ما نیز باید گفته انها را به یاد داشته باشیم  :

عمر رودخانه ای است که هرچه می گذرد عمیق تر می شود وای بر ان کس که شناگری نیاموزد .

 

پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز