*** برایم عجیب بود كه چنین نقشی در تلویزیون كار میشود
این بازیگر سینما و تلویزیون در ابتدای گفتوگو با ایسنا، خاطرنشان كرد: در ابتدا كمی برایم عجیب و جالب بود كه چنین نقشی با چنین پرداختی قرار است در تلویزیون كار شود. من اصولا علاقهی ویژهای به بازی كردن در نقشهایی دارم كه مسالهای در زندگیشان دارند و دنبال چیزی هستند. كاراكترهای مسالهساز همیشه برایم كاراكترهای جذابی بودند چون چالش بیشتری در من ایجاد میكردند. یكسری كاراكترها هم از بازیگر، خیلی دور هستند و این فاصله و هجرانی كه بازیگر در ذات كاراكتر، احساس میكند، باعث تلاش و تكاپو و چالشهای زیادی میشود كه خیلی جذاب است.
وی اضافه كرد: از زمانی كه وارد سینما شدم، شش ـ هفت سالی میگذرد، اما تاكنون هیچگاه با تلویزیون همكاری نداشتم. دلیلش هم این بود كه در این سالها هیچ نقشی از طرف تلویزیون برای بازیگری مثل من و با سلایق شخصی من پیش نیامده بود. این مساله كمی برای من استرسزا بود، چون به هر شكل، فضاهایی كه در تلویزیون حاكم است به دلیل ماهیت این رسانهی همهگیر شامل یكسری قانونها و قواعد تعریف شده است كه گاهی ممكن است از سلیقهی من دور باشد. به همین دلیل، فاصلهی بین من و تلویزیون در این سالها حفظ شده بود تا این كه به این قصه و این نقش رسیدم.
*** تم اجتماعی در آثار را دوست دارم
اندیشه فولادوند با اشاره به كامل نبودن فلیمنامه «شیدایی» در شروع تصویربرداری، گفت: اما در سریال «شیدایی»، سیر ایست و زیست نقشها كاملا مشخص بود و ما از روز اول، حركت این كاراكتر از نقطه A به نقطه B را با سعید نعمتالله(نویسنده) مشخص كرده بودیم. من، سعید نعمت الله و عسگرپور، جلسات متعددی را برگزار كردیم. حتی چند جلسه بین من و سعید نعمتالله برگزار شد تا به یك نتیجهی مشترك درباره افسانه رسیدیم.
این بازیگر، همچنین دربارهی موضوع اجتماعی كه سریال «شیدایی» به آن میپردازد، عنوان كرد: من تم اجتماعی را در آثار خیلی دوست دارم؛ چه در حوزه ادبیات و چه در حوزه سینما و نگاه سعید نعمتالله را به طبقات اجتماعی مختلف، میپسندم. خصوصا تالیف كاراكترهایی شبیه افسانه، در این سریال، كار سادهای نیست و نیاز به یك پشتوانهی غنی شناختی نسبت به آدمهای این طبقه دارد. من قبل از این كار، با سعید نعمتالله همكاری نداشتم اما بعد از جلساتی كه با هم داشتیم، دیدم اتفاق خوبی میافتد و از این كه قرار است با او همكاری كنم خوشحال شدم.
اندیشه فولادوند در پاسخ به این پرسش كه تا چه حد، حضور او در نقش افسانه بر این كاراكتر تاثیر گذاشته است؟ گفت: تاثیر من روی نقش را باید از نویسنده پرسید. سعید نعمتالله در تالیفش، افسانه را از قسمتهای چندم وارد قصه كرد كه درام را شكل میداد و اتفاقاتی را تا پایان قصه به وجود میآورد. به هر شكل حتی نقشهایی كه از قبل هم نوشته شدهاند و پایانشان مشخص است، با هر بازیگری كه میآید تغییراتی در آن به وجود میآید. اگر یك نقش را 10 بازیگر مختلف بازی كنند، 10 كاراكتر مختلف را روی پرده سینما خواهید دید. حتی اگر این افراد، تواناییهای یكسانی داشته باشند، ذات هر آدمی، مثل جنس صدا و نگاه و در واقع فضای انتقالدهندهی حس، در هر انسانی متفاوت و به تبع آن در بازیگران هم متفاوت است هر بازیگری روی كاراكتری كه بازی میكند تاثیر میگذارد.
*** آدمها را مثبت و منفی نگاه نمیكنم
وی در پاسخ به این پرسش كه شخصیت افسانه را منفی یا مثبت میبیند، تصریح كرد: من هیچگاه آدمها را در زندگیام به مثبت و منفی تقسیم نمیكنم. من آدمها را به قربانیشونده و قربانیكننده تقسیم میكنم. البته این سیر، یك تسلسل است و كسانی كه قربانی میشوند، دیگران را نیز قربانی میكنند. این نوع دستهبندی، از مدنیت و شهرنشینی میآید و در بافت اجتماعی شهری شكل میگیرد. مدنیت، تقدیر شخص را در گرو عوامل متسلسلی قرار میدهد كه ممكن است ربط مستقیمی به او نداشته باشد و فرد برای قربانی نشدن، فرد دیگری را قربانی كند. در این قصه به خصوص ما هم كه در بطن شهر و بافت ملتهب شهر و طبقات مختلف اجتماعی اتفاق میافتد، همین مساله را میبینیم. یعنی از نظر من، همهی آدمها قربانیاند و آدم مثبت و منفی نداریم.
*** یك معصومیت از دسترفته در افسانه سراغ دارم
بازیگر نقش «افسانه» ادامه داد: در ذات هستی هم آدمها به دنیا میآیند و تحت تاثیر بافت اجتماعی فشارهای روانی، تاریخ و شرایط سیاسی، ساخته میشوند؛ این است كه من در افسانه یك معصومیت از دست رفته سراغ دارم. من افسانه را قربانی یكسری شرایط میدانم. این مساله كه سقوط دلار یا یورو در زندگی این اشخاص تاثیر زیادی دارد، واقعا خندهآور است. برای مثال، اینكه چون قیمت دلار پایین میآید، شرایطی را به وجود میآورد كه افسانه به زندان برود و با مشكل اقتصادی مواجه شود بیشتر شبیه شوخی است ولی در كمال ناباوری واقعیت دارد؛ چرا كه در دنیای امروز همه چیز روی هم تاثیر میگذارد به همین دلیل هم آنها قربانیاند و معصومیتهای همه این آدمها از دست رفته است كه واقعا تاثر برانگیز است.
اندیشه فولادوند در بخش دیگری از گفتوگویش با ایسنا دربارهی تجربه حضور در تلویزیون با سریال «شیدایی»، گفت: من در شش سالی كه وارد سینما شدم حدود 14 فیلم كار كردم و همه این فیلمها را فارغ از نتایجشان، دوست دارم. تفاوت بزرگی بین سینما و تلویزیون است. در تلویزیون، مخاطب را انتخاب نمیكنی و همهی آدمها از هر طبقهی اجتماعی و زبان و گویش كار را تماشا میكنند پس عرصه بزرگتری برای قضاوت شدن وجود دارد.
*** در زندگیام دنبال مجسمه گرفتن و صدای كف شنیدن نیستم
وی خاطرنشان كرد: برای بازیگر، رسانه نیست كه تعیینكننده است، قصه و نقش است كه تعیینكننده است. وقتی یك نقش باشد كه ایفای آن به من چیزی را اضافه كند، آن را بازی میكنم. چون من برای مدتی، یك آدم را زندگی میكنم به همین دلیل دوست دارم زمانی كه از او جدا میشوم، چیزی به من اضافه شده باشد یا چیزهایی از من دور شده باشد. به هر حال من در ایفای نقشها به دنبال یك تعالی هستم، منظورم، تعالی شخصیت خودم است. من در زندگیام دنبال مجسمه گرفتن و صدای كف شنیدن نیستم، بلكه به دنبال تعالی هستم، این اتفاق وقتی میافتد كه به عنوان یك بازیگر، برای ایفای یك نقش، وسوسه شوی. هرچیزی كه با ایدهآلهای من نزدیك باشد،دوست دارم به سمتش بروم.
*** امیدوارم «شیدایی» در ذهن تماشاچی دوام بیاورد
فولادوند در پاسخ به پرسشی درباره بازخوردهای سریال «شیدایی»، گفت: من به دلیل مشغلههایی كه دارم، فرصت كمی دارم با آدمها ملاقات كنم. من دوستان مختلفی دارم كه مدتها تلویزیون نگاه نمیكردند. ولی خوشحالم كه كار ما را تماشا میكنند و این كار، رویشان تاثیر گذاشته است. من از سلیقههای دمدستی و اینكه مثلا یك نفر كه با پلانی از من گریسته، فكر كند من خوب بازی میكنم، حرف نمیزنم. بلكه راجع به آدمهای سختتری حرف میزنم و معتقدم خداوند به من و بقیه دوستانم در این پروژه خیلی كمك كرده كه توانستیم با افكار و سلایق سخت و غیرقابل نفوذی ارتباط برقرار كنیم. این مساله من را خیلی خوشحال میكند.
این بازیگر ادامه داد: «شیدایی» برایم تجربهی جالبی بود. غیر از یك فیلم كه چندین ماه وقت مرا گرفت، اصولا فیلمهای سینمایی بین دو تا سه ماه تمام میشود و این برایم تجربه جالبی بود كه پنج ماه در خدمت گروه هستم و تا حدود یك ماه دیگر هم درخدمت پروژه خواهم بود. این مساله من را صبور بار میآورد و من در این كار، كمی صبورتر هستم و باورم نمیشود كه چقدر خوب توانستهام این تایم را دوام بیاورم. این مساله هم به این خاطر است كه با گروه خوبی كار كردم و راحت بودم. امیدوارم نتیجه ماجرا هم تا آخر و تا قسمت پایانی سریال، به همین شكل در ذهن تماشاچی دوام بیاورد.