وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

اس ام اس خنده دار و جالب (آخر خنده)

اس ام اس خنده دار و جالب (آخر خنده)
نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم

مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

من حیف شدم!

.

.

.

نمی دونم چه حکمتیه

اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

.

.

.

ملت چه بیکارن !

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده  :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟

.

.

.

 تا خودکار رو دستت میگیری میخوای درس بخونی

میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و ﺍﺳﺘﺎﺩ فرشچیان نیست!

.

.

.

برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه

ولى در عمل مثل کریم آقمنگل زندگى میکنم

.

.

.

هیچ کس عادامس شیک رُ واسۀ وجودش نمی خواد …

سرنوشت آدامس شیک ؛ بقیه پول بودنِ !

.

.

.

بوی شوم امتحان آید همی /  یارصفر مهربان آید همی

ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم

مابرای کسب مدرک آمدیم /  نی برای درک مطلب آمدیم

(ایام جانسوز امتحانات برشما دانشجویان و دانش آموزان کوشا تسلیت!)

.

.

.

رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام:

+ امسال سال چیه؟

– نهنگ

+ پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو

رفیق داداشم

 .

.

.

خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰

بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …

خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …

.

.

.

به کافه چی گفتم همان همیشگی . . .

نگاه سنگینش را به چشمانم انداخت و گفت : خفه بابا ، مثه آدم بگو چی می خوری ؟!

.

.

.

از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری

صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم

.

.

.

اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم !

.

.

.

بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم.

ردیف اول :حال به هم زن

وسطی ها :یه سلام علیکی داریم

ته کلاس :دمشون گرم.

اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقمن

.

.

.

در خونه رو میزدن!

دخدر داییم ۵ سالشه!

جواب داد : کیه!؟

زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!

من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!

گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیم

.

.

.

خیلی بده یه آهنگ عشقولانه یاده ۵ ۶ نفر بندازتت تمرکزتو رو آهنگ از دست میدی !

.

.

.

کار از فرهنگ سازی گذشته

باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد !

.

.

.

شمام وقتی یه ادکلن گرون قیمت میخرین ، هربار که استفاده میکنین

یه نگا بهش میندازین که یه وقت تموم نشه؟!

یا من فقط اینجوریم!؟

.

.

.

یکی نیست به بعضیا بگه انقدر به اون تیپ و قیافت نناز

 ما به اون آدامس ۵۰ تومنیا هم میگیم شیـــــــــک  !

.

.

.

رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟

میگه کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!

.

.

.

بعضی دخترا اصلا” گریه نمیکنن حتی اگه شکست عشقی بخورن

نه اینکه سنگ باشن نه

ریمل گروونه !

.

.

.

دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش

یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!

.

.

.

یکی از بهترین احساس های دنیا :

از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده

ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …

خداییش بد میگم !؟

.

.

.

اصلا شور و شعف خاصی توی جمله “دیدی گفتم” وجود داره !

لامصب یه جور احساس دانایی خفن به آدم دست میده اون لحظه !

.

.

.

با دختری که میگه “میسیییی” به جای “مرسی” باید درجا قطع رابطه کرد

چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو “میسییی”

بهت میگه “چلااااااا؟؟”

.

.

.

از لذایذ جدیدی که کشفش کردم :

برق بره یه چسب برداری بری تو کوچه بری با چسب

زنگ در خونه های مردم رو بچسبونی

موقع  برق اومدن یک عروسی در کوچه داشته باشید!!

.

.

.

رفیقم رفته دسشویی -یهو داد زد “واااااایییی”

گفتم چی شد؟ گفت :”مسواکم افتاد تو اون سوراخه!

بهش گفتم خونسرد باش بابا -فک کردم چی شده!

دیدم خیلی خونسرد اومد مسواکشو شست -گزاشت دهنش!

–نمیدونستم اینقد حرفام تاثیر گذار میتونه باشه  !

.

.

.

یکی از اعصاب خورد کن ترین کارایی که یه پدر و مادر میتونن

بکنن اینه که وقتی پای کامپیوتر نشستی بیاد پشتت وایسه

و الکی دنبال یه چیزی بگرده !

.

.

.

آقا تا دیروز فک میکردم فقط منم که میرم توالت ۳۰ نفر به گوشیم زنگ میزنن 🙂

دیروز رفتم یه توالت عمومی

یه لحظه فکر کردم اومدم مخابرات 🙂

یکیشون که فکر کنم تو توالت چند تا معامله با گوشی انجام داد !

.

.

.

یکی از شیرین ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که

ناظم یا معلم پرورشی سر زنگ ریاضی میومد در کلاس
 میگفت بچه های گروه سرود میتونن برن!