وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

چگونه تفکر سالم را در کودکان پرورش دهیم؟

چگونه تفکر سالم را در کودکان پرورش دهیم؟

اگر می خواهید فرزندانی داشته باشید که بیشتر اهل فکر کردن باشند و از سبک تفکر سالم و متناسب با فرهنگ خودمان برخوردار باشند لازم است چند کار را انجام بدهید:

 

خودتان اهل تفکر باشید

 

شما به عنوان پدر و مادر، اولین افراد مورد علاقه فرزندانتان هستید و به همین دلیل می توانید تأثیری تعیین کننده و مادام العمر روی آنها داشته باشید. اگر فرزندتان شما را در حال مطالعه ببیند، اگر شما را اهل تحلیل و نقد خوانده ها و دیده ها و شنیده ها بداند و اگر ببیند که قبل از هر کاری فکر می کنید، تفکر کردن را از شما خواهد آموخت.

 

در سرمشق دهی ثبات داشته باشید

 

فرض کنید که شما می خواهید یک سبک فکری خوب را به فرزندتان منتقل کنید. مثلاً می خواهید تفکر امیدوار بودن را به او یاد بدهید. روشن است که میزان یادگیری فرزندتان به میزان پای بندی شما به تفکر تان بستگی زیادی خواهد داشت. برای مثال اگر دم از اهمیت امیدوار بودن بزنید ولی در یک مهمانی حرف های ناامید کننده بگویید، نباید انتظار داشته باشید که فرزندتان این درس را به طور کامل از شما یاد بگیرد.

 

چگونه تفکر سالم را در کودکان پرورش دهیم؟

 

به تفکرات سالم، جاذبه بدهید

 

فرض کنید می خواهید به فرزندتان تفکرات اعتقادی را یاد بدهید، مثلاً می خواهید حجاب و یا نماز را به او یاد بدهید. برای اینکه این تفکرات در فرزند شما نهادینه شوند باید از طریق جذابیت ایجاد کردن برای آنها، فرزندتان را نسبت به آن راغب تر کنید. این جاذبه ها باید متناسب با سن فرزند باشند و با صبر و حوصله و خوش خلقی پیگیری شوند.

 

به فرزندتان اجازه تحقیق و پرسش بدهید

 

بچه ها به خصوص وقتی بزرگتر می شوند سؤالاتی از شما می کنند که شاید بر خلاف باورهایتان باشند. از شنیدن این سؤال ها تعجب نکنید و با آن ها مثل یک تابو برخورد نکنید. به جای آن سعی کنید با بازی و محبت و در حد مقتضیات سنی او پاسخ سؤالاتش را بدهید. اگر پاسخ سؤالی را بلافاصله نمی دانید به فرزندتان بگویید که باید درباره آن تحقیق کنید و بعد از تحقیق کردن، جواب سؤال او را بدهید و یا او را نزد کسی ببرید که می تواند پاسخ او را بدهد. نظر فرزندتان را هم بشنوید و با آن محترمانه برخورد کنید.

 

فرزندتان را انتخابگر بار بیاورید

 

ما پدر و مادر ها عادت داریم از بچگی در همه موارد به جای فرزندانمان تصمیم بگیریم، از خورد و خوراک شان گرفته تا بازی کردنشان. البته که ما موظفیم مراقب امنیت جسمانی و روانی بچه هایمان باشد اما این به معنای آن نیست که نباید اجازه هیچ انتخاب و اشتباهی را به آنها بدهیم.

 

اگر می خواهید فرزندتان آدم متفکری باشد در مواردی که خطری وجود ندارد به او اجازه انتخاب کردن و بعضاً اشتباه کردن بدهید. و اجازه بدهید که او به اشتباه خودش پی ببرد بدون اینکه شما سرزنشش کنید.مثالی می زنم مدتی پیش به یک مهمانی رفته بودم که قرار بود تعدادی مهمان دیگر هم به آنجا بیایند.

 

چگونه تفکر سالم را در کودکان پرورش دهیم؟

 

یکی از مهمان ها بچه ای داشت که همسن فرزند صاحبخانه بود. صاحبخانه به تازگی اسباب بازی جالبی را برای فرزندشان خریده بودند و بچه اصرار داشت که آن اسباب بازی را به دوست مهمانش نشان بدهد و با هم با آن بازی کنند. واکنشی که مادر آن کودک نشان داد خیلی جالب بود:

 

او وقتی اصرار فرزندش را دید نشست و با او چند دقیقه صحبت کرد. به او گفت که این اسباب بازی حساس است و ممکن است او و دوستش ناخواسته آن را خراب کنند. و چون فرزندش چند روز پیش به او گفته بود که چقدر این اسباب بازی را دوست دارد می داند که اگر آن خراب بشود

 

او خیلی ناراحت خواهد شد. اما بچه که همچنان اصرار داشت خواسته اش را تکرار می کرد. مادر که سماجت او را دید، به او گفت «تو دو تا انتخاب داری یک انتخاب خوب، یک انتخاب اشتباه. انتخاب خوب این است که از این اسباب بازی استفاده نکنی و با وسایل دیگرت

 

با دوستت بازی کنی و انتخاب اشتباه اینکه با همین اسباب بازی بازی کنی که به نظر من ممکن است خراب بشود. باز هم می خواهی همین اسباب بازی را انتخاب کنی؟» کودک با قاطعیت گفت: بله. مادر گفت «باشد. من هم آرزو می کنم که اسباب بازی

 

ات خراب نشود». مهمان ها آمدند و بچه ها به اتاق دیگری رفتندیک ساعت نشده فرزند صاحبخانه گریه کنان با اسباب بازی خراب شده (که دوستش خرابش کرده بود) به سراغ مادرش آمد.مادر بدون اینکه بگوید «مگر به تو نگفتم؟» یا «حالا دیدی؟» و خلاصه بدون هیچ سرزنشی کودکش را به آغوش گرفت و از او پرسید که چه شده؟وقتی کودک قضیه را تعریف کرد و اسباب بازی شکسته

 

را به او نشان داد مادر به او گفت: « می دانم تو الان خیلی ناراحتی ولی اتفاقی است که افتاده … شاید من باید سفت تر برای خراب نشدن اسباب بازی ات آرزو می کردم». کودک که انگار چیز تازه ای کشف کرده باشد، ناگهان اشک هایش را پاک کرد و گفت: «نه تقصیر خودم بود نباید انتخاب اشتباه را انتخاب می کردم».  مادر با لبخند گونه کودک را بوسید و کودک با احساسی آرام تر به اتاق برگشت.