قدس، دفتر خونین شجاعت و مقاومت اسلامی است. هرگلبرگ این دفتر، یادمان حماسه ای ماندگار، فریادی بی کرانه و مظلومیتی بی مرز است. قدس، قبله پیشین مسلمانان و قلب کنونی آنان است. ما در طول تاریخ با قدس زیسته ایم و پاسدار قداست قدس بوده ایم. قدس جغرافیای عشق، تاریخ ایثار و محراب نیایش های خونین است.
روز قدس را امام خمینی رحمه الله بر تارک تاریخ به یادگار گذاشت تا مردمان مسلمان جهان از ستمی که بیدادگران بر ملت مظلوم فلسطین روا می کنند، غافل نمانند. این فریاد بیدار باش امام عاشقان، شلاقی بود بر ذهن های خفته ملت اسلام، تا از خواب عمیق غفلت بیدار شوند و در برابر ستمگران تاریخ، با قامتی برافراشته قیام کنند.
اکنون که سال ها از سخنان پیامبرگونه آن بزرگ مرد الهی گذشته است، می بینیم که روز قدس، شهرتی جهانی یافته و مرزها را در نور دیده و در اعماق دل و جان ملت های آزاداندیش جهان، و به ویژه کشورهای اسلامی، نفوذ کرده است.
*مقام معظم رهبری درباره روز قدس می فرمایند:
«اکنون، جمعه آخر ماه مبارک رمضان ـ که از سوی امام راحل عظیم ما رحمه الله روز قدس نامیده شده ـ در پیش روی ماست. [باید] روز قدس را و همه این ایام حساس را که لیلة القدر تاریخ اسلام است، به بیداری و هشیاری بگذرانیم و تا مطلع الفجر نجات ملت های مسلمان و مخصوصا ملت شجاع و مظلوم فلسطین، دست از تلاش نکشیم.
این جانب امیدوارم ملت بزرگ ما در این روز قدس نیز مانند همیشه با حضور یکپارچه خود در خیابان ها و راه پیمایی تا محل نمازهای جمعه، فریاد رسا و غریو رعدگون خود را به گوش جهانیان برساند و تکرار کند که امت امام خمینی عظیم، همواره در کنار فلسطین، و خصم دشمنان آن خواهد بود».
*در ادامه میتوانید متن های زیبا ردباره روز قدس را مطالعه کنید.با ما در ایران ناز همراه باشید.
خون نامه عشق و استقامت ، ای قدس
در راه رهایی تو جان می بازیم
ای قبله دین ، سرت سلامت ، ای قدس
***
مژده دادند به ما روز دعا نزدیک است
وعده محکم و زیبای خدا نزدیک است
وقت برچیدن و نابودی اسرائیل است
محو این غده ی بی شرم و حیا نزدیک است
***
مقاومت کن، غزه
در شهر صدای آتش و آوار است
برخیز، کدام خفته ای بیدار است
ای خواب دلان ساحل آرامش!
***
به فلسطین رو کن و بنما دعا که ای یزدان
نمای یاریشان در نبرد ، در میدان
ببین تو بر لبشان لا اله الا الله
نمای یاریشان ای خدا به نصرالله
***
کافی است زنده بمانی
آرام سرفه کن! مبادا آدم برفیها، صدایت را بشنوند!
تو باید زنده بمانی؛ زندگیات هر قدر هم که به مرگ نزدیک باشد، باید زنده بمانی! زندگیات هرقدر هم که سخت باشد، به مرگِ آنها نزدیک است. اصلاً تو کافی است زنده باشی، تا آنها بمیرند؛ کافی است نامت بر تارک نقشه جهان بدرخشد تا در کنارش، هیچ نام بیگانهای نباشد!
کافی است فلسطین باشی؛ هرچند زخمی، تا اسرائیل نباشد. هیچ ستاره ششزاویهای نمیتواند با وجود نورافشانی خورشید، پیدا باشد.
مبادا آرزوهایت را بادهای زهرآلودی که از سمت غرب میوزند، آلوده کنند؛ تا با خیال راحت، زیتونهایت را از ریشه بکنند، کودکانت را پیش از فریاد بکشند، مردانت را پیش از انفجار به گلوله ببندند و زنانت را در سپیدهدم بدزدند.
***
چرا تو؟
بادهای سیاهی که از دور میوزند، فقط بادند؛ فقط کولیاند؛ کولیهایی که به دنبال خانه میگردند و میخواهند طلسم آوارگیِشان را روی سر تو بشکنند.
انگار دیواری کوتاهتر از دیوار تو پیدا نکردند که بتوانند دیوارهای بلندشان را بلندتر نشان بدهند!از پشت پنجرههای دودی هولوکاستهای وهمآلود، نعره میزنند و دستشان را روی گلوی تو میفشارند و دهان کودکانت را با بمب میبندند.
اما چرا تو؟چرا به آلمان نمیروند تا حقشان را از اجداد نازی آلمانیها پس بگیرند؟ چرا در آغوش کابارههای کثیفشان در اروپا لم نمیدهند و دست از سر مساجد تو برنمیدارند؟!
چرا در دود کافههای شبآلود غرب محو نمیشوند؟! چرا ساکت نمیشوند؟!چرا این بادهای سرگردان، این کولیهای آواره از زمان موسی تا امروز، بیشتر از حقشان را از زمین و آسمان میخواهند؟
کاش دوباره موسی به سوی قومش باز میگشت، تا ببیند اینبار به سراغ کتاب رفتهاند و واژه واژه تورات را تحریف کردهاند! کاش برمیگشت، تا ببیند خاخامهای مشکیپوش آئینش فتوای جواز قتل کودکان مسلمان را میدهند!