وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

3 دلیل جذابیت کشور ایران

3 دلیل جذابیت کشور ایران

علت جذابیت کشور ایران چیست؟

 

کوان هریس استاد دانشگاه پرینستون: ایران کشوری است که درآمد متوسط دارد و منطقا رد سرمایه‌گذاری خارجی در آن غیرمعقول است، اما این به آن معنا نیست که همه سرمایه‌گذاری‌های خارجی به‌طور مساوی سودبخش و موثر است. مزاحی است بین اقتصاددانانی که حوزه سیاست‌‌های صنعتی را بررسی می‌کنند که نمی‌توانیم تظاهر کنیم که برای ما مهم نیست که یک سرمایه‌گذار خارجی می‌خواهد روی چیپس سیب زمینی یا چیپس کامپیوتری (ریز تراشه)، سرمایه‌گذاری کند.

 

هرچند بیشتر احتمال دارد که در ایران، شرکت‌های خارجی روی چیپس سیب زمینی سرمایه‌گذاری کنند تا روی چیپس کامپیوتری (ریز تراشه).

 

باید به‌خاطر داشته باشیم که از سال 1990 نصف سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در دنیا به سرمایه‌گذاری «زمینه قهوه‌ای» تعلق داشته است تا به «زمینه سبز». این اصطلاح زمینه قهوه‌ای به سرمایه‌گذاری گفته می‌شود که شرکت‌های خارجی شرکت‌های موجود را به‌دست می‌آورند و اصطلاح «زمینه سبز» به شرکت‌هایی گفته می‌شود که شرکت خارجی امکانات تولید جدیدی را تاسیس می‌کنند. این به آن معناست که اغلب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، کنترل شرکت‌های موجود را به دست می‌گیرند تا اینکه محصول جدید یا شغل جدیدی خلق کنند.

 

همان‌گونه که اقتصاددان دانشگاه کمبریج «ها جون» استدلال می‌کند، ملیت سرمایه‌گذاری تنها عاملی نیست که رفتار سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کند. برای مثال، فرض کنید دولت ایران بخواهد سهم زیاد شرکت‌های دولتی بزرگ اما غیر‌رقابتی را بفروشد. در صورت امکان، دولت بخواهد مالک جدید، قصد و توانایی افزایش توانایی تولید شرکت در بلندمدت را داشته باشد. برای سرمایه‌گذاری خارجی، هم توانایی و هم قصد و نیت هر دو مهم هستند.

 

فرآیندهای ارتقا شامل فعالیت‌هایی نظیر سرمایه‌گذاری مشترک است که تکنیک‌های مدیریتی جدید در داخل ایران آموخته شوند. این کار به انتقال فناوری نیاز دارد و کارفرما‌های موجود نیاز به آموزش کارگران دارند. در بسیاری موارد باید بر سرمایه‌گذاری خارجی کنترل صورت گیرد. به‌خصوص شرکت‌هایی که سه تا پنج سال بعد از بازسازی ساختار، قصد فروش آنها وجود دارد. بافرض چنین دیدگاه کوتاه‌مدتی، این به معنای کاهش هزینه‌ها، اخراج کارگران و جلوگیری از سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در شرکت است. این کار لزوما ظرفیت تولید شرکت را بالا نمی‌برد یا باعث نمی‌شود که این شرکت‌ها در خارج از ایران رقابتی شوند.به کلامی دیگر، اگر سرمایه‌گذاران خارجی بتوانند یا تمایل به تعهد بلندمدت داشته باشند، فروش شرکت‌ها به سرمایه‌گذار خارجی بهتر از فروش آن به سرمایه‌گذاران خصوصی و دولتی داخلی است که توانایی ارتقای فعالیت‌های تولیدی شرکت را ندارند؛ اما این برای همه سرمایه‌گذاران خارجی صدق نمی‌کند. مطالعات اقتصادی بسیاری در زمینه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در کشور‌های در حال توسعه وجود دارد و در حال حاضر روی این مساله اجماعی وجود ندارد که آیا سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی که تنها به این دلیل که سرمایه‌گذاری آن خارجی است، مناسب است یا خیر؟ متاسفانه همان‌گونه که اقتصاددانان خودشان به ما خواهند گفت، حقایق بسیار پیچیده‌تر از کتاب‌های اقتصادی هستند.

 

به این معنا که سرمایه‌گذاری خارجی همواره به ارتقای سودمند منتج نمی‌شود. به‌عنوان یک گزینه، در میان مدت، سرمایه‌گذاری داخلی در شرکت‌های داخلی در میان مدت، بعد‌ها آن را برای سرمایه‌گذاران خارجی در بلندمدت جذاب‌تر خواهد کرد.در این بخش می‌خواهم به چند نکته کلیدی در مورد ایران اشاره کنم. در بحث سرمایه‌گذاری مستقیم باید میان سه مقوله تفکیک قائل شد.

 

1- بازاریابی افقی به این معنی که سرمایه‌گذاران خارجی به‌دنبال فرصت‌هایی برای فروش در بازارهای خارج از کشور هستند. آنها به دلیل پتانسیل فروش در بازارهای داخلی سرمایه‌گذاری می‌کنند. در این راستا، بازارهایی که بزرگ و درحال رشد باشند از جذابیت بیشتری برخوردار هستند؛ مانند جنوب شرق آسیا و بعضی مناطق آمریکای جنوبی.

 

2- بازاریابی عمودی یا جست‌وجوی منابع به این معنی که سرمایه‌گذاران خارجی در حوزه‌هایی وارد می‌شوند که سرمایه‌گذاران داخلی آن کشور وارد نشده‌اند یا هزینه تمام شده آن بالا بوده است. ما باید نیروی کار را نیز به‌عنوان چنین منابعی در نظر بگیریم. امروزه یکی از منابع ارزشمند، نیروی کار نیمه ماهر با قیمت پایین است که سرمایه‌گذاران به‌دنبال دستیابی به آن هستند. در مورد ایران منابع طبیعی نیز بسیار حائز اهمیت است و یکی از دلایل موجه برای سرمایه‌گذاری است.

 

3- تولید کارآمد یا یافتن بسترهای مناسب تولید؛ به این معنی که سرمایه‌گذاران علاوه‌بر کشور میزبان بازارهای مناسب صادرات اطراف آن را نیز بررسی می‌کنند. در واقع آنها پلت فرمی ایجاد می‌کنند که تولید در یک کشور صورت گرفته، ولی فروش علاوه‌بر آن کشور در کل منطقه تسهیل شود؛ مانند ظهور سرمایه‌گذاران ژاپن در صنعت خودرو بریتانیا برای فروش در اروپا یا حضور آنها در مکزیک برای فروش در آمریکای شمالی.

 

هر سه مورد ذکر شده در مورد ایران به چشم می‌خورد؛ یعنی ایران بازار داخلی وسیعی دارد، منابع طبیعی فراوان و سرمایه انسانی ارزشمند دارد و یک دروازه برای خاورمیانه محسوب می‌شود؛ اما با وجود اینکه شکی در این موارد ذکر شده نیست، نکته مهم این است که در بلندمدت چه میزان رغبت برای سرمایه‌گذاری خارجی در ایران وجود خواهد داشت.