هزاره های روستایی اکثراً بی سواد یا کم سواد، که به جز زراعت و دامداری، با کار و حرفه ای دیگری آشنائی نداشتند، به ناچار به کارهای سخت و طاقت فرسائی همچون: استخراج ذغال سنگ از دل کوه ها و یا در ساختن جاده ها و راه آهن و… بعنوان نیروهای خدماتی ارتش هند بریتانوی، مشغول کار شدند. درپی اظهار شجاعت و فداکاری جمعی از کارگران هزاره در راه آهن هند شمالی، در سرکوب یاغیان افغان، که مدت های مدید این منطقه را ناامن کرده و ارتش بریتانوی را به ستوه آورده بودند، این جماعت خیلی زود جلب و جذب هنگ های مرزی 124 و 126 نیروهای رزمی پیاده بلوچستان شدند[2].
با آغاز جنگ جهانی دوم در سال 1939میلادی، رابطه هزاره ها با فوج هند بریتانوی، دوباره ترمیم گردیده و هزاره های هند، به ویژه هزاره های مقیم شهر کویته، بار دیگر مورد توجه ارتش(فوج) قرار گرفتند. جمعی بسیاری از نسل جوان هزاره جذب ارتش شده و مورد تعلیم و تربیت اکادمیک قرار گرفتند[7]. بدین سان نخستین ارتباط کاری میان هزاره ها با فوج(اردو) هند بریتانوی شکل گرفت. این رابطه گرچه با فراز و فرود؛ اما، به شکل یک سنت خدشه ناپذیر درآمده و همچنان تا زمان استقلال پاکستان ادامه یافت.
هزاره ها در فوج پاکستان نیز حضور فعال و چشمگیر داشته و در صحنه های دفاع از پاکستان با اثبات لیاقت و شایستگی و با تقدیم شهیدان بسیار، سهم کلانی از خود گذری و فداکاری را به خود اختصاص دادند. بدین ترتیب ارتباط ایشان، با بدنه اصلی فوج(عمدتاً پنجاپی ها) بیش از پیش محکم و استوار گردید. سران و فرماندهان فوج نیز این فداکاری های کم نظیر را نادیده نگرفته همواره حامی و پیشتیبان هزاره ها بودند، به هزاره ها اعتماد کافی و اطمینان کامل داشتند. فوج پاکستان بخوبی دریافته بود که حضور هزاره ها در فوج مستقر در بلوچستان و سکونت ایشان در خاک بلوچستان(شهر کویته) همیشه ناآرام، تا چه اندازه میتواند برای آینده پاکستان مهم و حیاتی باشد.
در ماه می سال 1962میلادی، از طرف فیلد مارشال ایوب خان حاکم نظامی کل پاکستان، خطاب به گورنر پاکستان مغربی ملک امیر محمد خان کلایاغ، فرمانی صادر شد که در آن به مردم هزاره پاکستان، تابعیت کامل اعطا گردید و این مردم از موقعیت اجتماعی محلی و رسمی معادل دیگر اقوام ساکن صوبه بلوچستان، برخوردار شده و قوم هزاره رسماً به عنوان یکی از اقوام ساکن این ایالت،