از حسن تو رازها به گوش دل من / گوید به زبان بی زبانی ، غم تو . . .
*
بی تو گلشن چو زندونه به چشمم / گلستون آذر ستونه به چشمم
بی تو آرام و عمر زندگانی / همه خواب پریشونه به چشمم . . .
*
دور بودن از عزیزان مشکل است / امتحان با وفائی ، در جدائی حاصل است
گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق/ دوریت دریا و یادت صاحل است . . .
*
ای از خدا رسیده ، ای که تمام عشقی / در چسم خالی من ، روح کلام عشقی . . .
نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ، چه طور همدیگر و میشناسن
و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی . . .
سیل دریا دیده هرگز باز نمیگردد به جوی / نیست ممکن هرکه عاشق شد
مگر عاقل شود . . .
من اسیر واژه محبتم ، خالی از کینه دل و حسادتم
عاشق دست های با رفاقتم ، زندگی اینجوری داده عادتم . . .