وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

بیوگرافی بروس ویلیس

بیوگرافی بروس ویلیس
 فرزند بزرگ خانواده ارتشی بروس در یك پایگاه آمریكا در آیدار ابراشتین آلمان در مارس سال 1955 بعد از اینكه پدرش ارتش را در سال 1957 ترك كرد آنها به نیوجرسی آمریكا رفتند بروس در مدرسه بسیار فعال بود و همچنین در چندین برنامه دراماتیك ظاهر شد. 

او تصمیم نداشت كه بعد از دبیرستان مستقیماً به دانشگاه برود و یك كار رانندگی پیدا كرد اما بعد از اتفاقی كه برای یكی از همقطارانش افتاد این كار را رها كرد و مدتی در بارهای محلی سرگردان بود علاقه بروس به موسیقی اقزایش یافته بود همچنین شروع به زدن ساز دهنی در یك گروه كه « لوز گوز » نام داشت كرد.

بروس مطالعاتش را در زمینه تئاتر ادامه داد و دوره هایی را در زمینه درام در كالج مونتكلر آغاز كرد بروس برای چند تست بازیگری به نیویورك نامه هایی فرستاد او بلاخره به منهتن رفت و یك آپارتمان كوچك اجاره كرد.

بروس برای تأمین مخارج زندگی در رستوران مركزی شروع به كار كرد در سال 1984 یك نقش مهمان در فیلم صدای میامی بازی كرد كه نقش یك قاچاقچی اسلحه را بازی می كرد.

بعد از یك موفقیت در یك شو بروس برای اولین بار در روزنامه ها مطرح شد. سال 1987 هم یك سال خوب و هم یك سال بد برای بروس بود او با دمی مور هنر پیشه زن در لاس وگاس ازدواج كرد و یك كار ضعیف در فیلم « Back Edwards Blin Date » ارائه داد اما در سال 1988 وقتی كه در فیلم «جان سخت » در نقش « مك كلین » یك پلیس بی باك بازی كرد منتقدین راساكت كرد تا یسال 1990 در فیلم جالب توجهی بازی نكرد تا اینكه روباره در فیلم « سخت جان 2 » به سمت بچه های بد شلیك كرد بروس در نقشهای استالونه ای و شواتزنگری گیر كرده بود او سعی كرد قالبی را كه در آن قرار گرفته است در سه فیلم"Bon Fire of THE Vanities" و "Billy Bathgate" و "Hudson Hawk" بشكند.

در سال 1991 او دوباره با فیلم "The Last Boy Scot" به سبك فیلمهای اكشن بازگشت تا جانی به باجه بلیط ببخشد اما دوباره سه بمب دیگر به نامهای "Death Becomes" و "Stricking Distance" و "North" منفجر كرد.

زمانیكه سال 1994 فرا رسید احتیاج به یك تثبیت موقعیت حرفه ای داشت. در فیلمهای 12 میمون و سخت جان و انتقام بروس وزنه سنگینی در موفقیت این فیلمها بود او آنقدر شناخته شده بود كه نمی توان گفت كه فیلم معروف « لوك بسون » یعنی « عنصر پنجم » یك موقعیت بزرگ برای معروفیت او بود.

در سال 1998 بروس ویلیس و دمی مور از یكدیگر جدا شدند.

بروس ویلیس به نظر می رسید كه مانند « جان تراولتا » به حاشیه رانده شده است فیلمهایی مانند "Jackal" و "The Seige" باعث تضعیف او شد. او چندی بعد این خاطرات را ذهنها پاك كرد البته با فیلم حس ششم كه ركورد فروش را برای چندین هفته در دست داشت در فیلم بعدی « داستان ما » كه با استقبال خوبی روبرو نشد و « صبحانه قهرمانان » كه او در سرمایه گذاری آنها كمك كرده بود خیلی مورد توجه مردم قرار نگرفت او هنوز می رود كه یك وزنه پر قدرت در فیلمهای مختلف باشد از آرماگدون تا فیلمهای تجربی مانند « صبحانه قهرمانان » نشان می دهد كه بروس مایل به بازی در سبكهای مختلف است.