وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

چیستی برنامه ریزی و اهمیت آن

چیستی برنامه ریزی و اهمیت آن
 
انسان در سه زمان: گذشته، حال و آینده زندگی می كند. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصمیم‏گیری است، و آینده سكوی رشد و ارتقاء. انسان با تجزیه و تحلیل رویدادهای گذشته، دست به برنامه ریزی زمان حال میزند و آینده را رقم می زند.

یكی از تفاوت‏های اساسی میان انسان و حیوان این است كه حیوان فقط در زمان حال زندگی میكند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آینده. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصمیم‏گیری است، و آینده سكوی رشد و ارتقاء. انسان با تجزیه و تحلیل رویدادهای گذشته، دست به برنامه ریزی زمان حال میزند و آینده را رقم میزند.
متخصصان برنامه ریزی میگویند: نگرش انسان نسبت به آینده باید از زاویه سه افق صورت گیرد: افق باز؛ افق دور و افق روشن.
افق باز: افق باز ضامن مانورِ فكری آدمی نسبت به مصالح و مسائل پیرامونی و یكی از عوامل دوری آدمی از اندیشه‏های محدود و برنامه‏های جزئی نگری است. هر انسانی كه از افق باز بهره‏مند است، در برابر معادلات زندگی، به صورت خطی نمیاندیشد؛ بلكه نگرش او حالت شبكه‏ای و گسترده دارد و راه‏حل‏های مختلف را فقط از زاویه یك راه نمیبیند و به اصطلاح پژوهش‏گران، به ورطه تك سبب بینی نمیافتد، لذا راه‏های مختلف را آزمایش میكند. افق باز روش مؤثری در نگرش است و در همه فعالیت‏های هدفمند به كار میآید.
افق دور: یكی از خصلت‏های ممتاز انسان، خصلت دور اندیشی (Proridence) است. افق دور در نگاه و نگرش آدمی، ضامن شفاف شدن ابهامات آینده است و تصمیمات آتی را رقم میزند. افراد دور اندیش در مقایسه با دیگران، تصویری شفاف‏تر در مسائل، رفتارها، عكس العمل، رویدادها و اتّفاقات دارند.
افق روشن: بهره مندی انسان از زاویه روشن و كم ابهام، با استفاده از دو افق قبلی میسّر است. افق روشن محصول دو افق دور و باز است. افقِ روشن، میوه انسان در اصل برنامه ریزی بهینه و كارآمد برای آینده در حال اتّفاق است.
محصول این سه افق، بحث شناخت (Recognition) است. بنابراین سه افق، اساس برنامه ریزی عبارت است از:
1. خودشناسی.
2. جهت بخشی فعالیت‏ها.
3. بهبود كیفیت زندگی در ظرف زمان.
تا شناخت موجود نباشد، ضمانتی برای آینده وجود ندارد.
میتوان آینده را به زمان حال منتقل نمود، یعنی میتوان زمینه ساختن پله‏های آینده را در زمان حال بررسی نمود و آن‏ها را شكل داد. تعداد بسیار اندكی از مردم وقت كافی در اختیار دارند. همه از كمبود وقت مینالند. طبق تخمین‏ها و برآوردهای انجام شده، حدود 30 الی 40 درصد توان انسان‏ها به كار گرفته میشود و محاسبات نشان میدهد كه افراد 60% از زندگی كاری خود را هدر میدهند. بیشتر وقت‏ها، انرژیها، تواناییها و استعدادها به هدر میروند، چون شناخت كافی وجود ندارد، هدف‏ها روشن نیست و برنامه ریزیها و اولویت گذاریها دقیق نمیباشد.
عمر ما محدود است. ما یك‏بار فرصت زندگی كردن داریم. امروزه طبق محاسبات انجام شده، یك انسان با امید به زندگی طولانی، حداكثر 200/000 ساعت از زمان را، به عنوان وقت قابل استفاده، در اختیار دارد.
استفاده از سرمایه عمر: استفاده بهینه و بهتر از «زمانِ» محدود و ارزشمند، تنها از طریق برنامه ریزی و «مدیریت زمان» كه هوشیارانه، مستمر و پایدار تدوین شده باشد، فراهم میشود. مدیریت زمان كه در واقع، همان برنامه ریزی است، به معنای تسلط و كنترل بر فرصت‏ها و جهت دادن به فعالیت‏هاست.
برنامه ریزی فرصت‏ها: برای طراحی برنامه مناسب جهت استفاده از فرصت‏ها، لازم است كه هر فرد شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم نماید:
بخش اول: صبح تا ظهر
بخش دوم: بعد از ظهر
بخش سوم: شب‏
باید هر كدام از این بخش‏ها را دو قسمت كرد و هر قسمت را به فعالیت‏های دو ساعته تقسیم كرد. بهتر است فعالیت‏های علمی، اجرایی، شغلی و تفریحی خود را در قالب این زمان‏ها تعریف كنیم و هر قسمت را بین یك الی یك‏ونیم ساعت و حداكثر تمام شش قسمت را در 9 ساعت تقسیم نماییم. افراد شاغل یا در حال تحصیل ممكن است كل صبح یا بعد از ظهر یا صبح و بخشی از بعد از ظهر را به شغل و تحصیل خود اختصاص دهند. آن‏ها روی وقت باقیمانده میتوانند برنامه ریزی نمایند.
با این تقسیم بندی، در هر هفته ما میتوانیم 42 قالب زمان را احیاء كنیم و فعالیت‏های خود را در قالب آن تعریف كنیم و اگر این قالب‏ها یك ساعتی باشند، باز هم در هر شبانه روز 18 ساعت از 24 ساعت آزاد خواهد ماند؛ یعنی با احتساب این‏كه 2 ساعت صبح، 2 ساعت عصر و 2 ساعت شب را برای فعالیت‏های علمی، پژوهشی و… خارج كرده باشیم، باقیمانده هر روز 18 ساعت و در هفته 126 ساعت آزاد خواهد ماند. لذا میبینیم كه در هفته، چقدر ما زمان را قربانی و فدا كرده‏ایم. و این یعنی ذبح زمان! یعنی نابودی فرصت‏ها؟
سرمایه عمر آسان به كف نیامده است، كه آسان از دست رود. برنامه ریزی كمك میكند كه به فعالیت‏های خویش، نظام یافته بنگریم و این نكته را مد نظر داشته باشیم كه: «زمان در عصر ما، ساعت‏ها و روزها و هفته‏ها نیست؛ بلكه زمان، با دقیقه و ثانیه و لحظه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و فعالیت‏ها در قالب آن تعریف میشوند».
یك جوانِ پشت كنكوریِ رشته ریاضی سؤال‏های متعددی از من پرسید. از او سؤال كردم: چند وقت دیگر به كنكور باقیمانده است؟ او پاسخ داد: 75 روز، یعنی 1700 ساعت كه با ساعت‏های باقیمانده امروز تا شب كه 11 ساعت است، میشود 1711 ساعت.
ضمن تشویق، به نگرش او آفرین گفتم و اضافه كردم: انشاءا… از این به بعد، زمان را در قالب دقیقه و ثانیه ببین و بنگر چه فرصت‏هاییداری و چه فرصت‏هایی را هر روز ما از بین میبریم.
باید در «امروز»، فرداها را دید و ماه‏های بعد را به تصویر كشید، حتّی سال آینده را در قالب زمان حال به تماشا نشست. بعد از شهادت آیت ا… دكتر بهشتی، كه به وقت تقویم ایشان نگریستند، فهمیدند كه او برنامه ریزی خود را تا 6 ماه آینده ترسیم كرده بود.
از آن‏جا كه قصدمان این است كه سخن به درازا كشیده نشود، پیش در آمد این مقاله را در این‏جا به پایان میرسانیم و امیدواریم كه در فرصت‏های دیگر، ادامه بحث را در خصوص:
سارقین زمان؛
برنامه ریزی زخمی؛
برنامه ریزی بیولوژیك؛
تكثیر زمان تا 2 برابر
و غیره ادامه دهیم.
منابعی برای مطالعه بیش‏تر:
1. مدیریت برتر زمان، راجیو ستی، ترجمه نازلی سید گرگانی.
2. چگونه برنامه ریزی كنیم، كیت كنان، ترجمه قاسم كریمی.
3. مدیریت زمان، لوتارجی بسی ورت، ترجمه منصور توكلینیا.

 
 
پایگاه فرهنگی هنری ایران ناز