شروع حرف اول را میزند
یک فرد کاریزماتیک، خوب میداند که از کجا باید شروع کند و در لحظه اول چه تاثیری را روی مخاطبش بگذارد. با یک لبخند عمیق و جادویی کار را شروع کنید. به مخاطبتان با گشادهرویی این حس را القا کنید که گفت و گوی امروز برایتان اهمیت زیادی دارد و شما با تمام وجود، برای شنیدن پاسخها و نظراتش منتظر هستید. بعد از یک لبخند عمیق، کمی به سمت او بروید و با گشادهرویی با مخاطب امروزتان دست بدهید و اهمیت این ملاقات را برایش یادآوری کنید.
یک پیام ماندگار بفرستید
کاریزماتیکها جملات را بدون برنامه و هدف بیان نمیکنند. فرستادن پیام در دنیای آنها، راز و رمز خودش را دارد. اولین اصلی که چنین افرادی به آن پایبند هستند، کمک به شنونده برای درک کردن، ارتباط برقرار کردن و بهخاطر سپردن پیام است. حتما میپرسید که چطور چنین کاری امکانپذیر است. کاریزماتیکها با کمک استعاره، تشبیه و مقایسه به چنین هدفی میرسند.
قصهگوی خوبی باشید
داستان و حکایت هم به پیام شما برای خوردن به هدف کمک میکند. با کمک این دو عنصر، میتوانید ارتباط عمیقتری را میان کلامتان و شنونده برقرار کنید، اما قبل از آنکه به یک داستانگوی خوب تبدیل شوید، باید یک داستانخوان حرفهای باشید. حکایات سعدی، شعرهای حافظ یا شهریار و حتی نوشتههای دهخدا، میتواند بهترین کمک برای شما باشد.
یادتان نرود که هر سخن جایی دارد
اگر در یک گفتوگو قرار گرفتهاید، وضعیتتان با زمانی که سخنرانی میکنید باید فرق کند. شما که میخواهید کاریزماتیک باشید، باید آداب گفتوگو را هم خوب بشناسید، به فرد مقابلتان احترام بگذارید، صحبتهایش را قطع نکنید و با خوب گوش کردن، هم به او احترام بگذارید و هم پاسخی مناسب را در ذهنتان بپرورانید. از طرف دیگر، خود را یک فرد همهچیزدان معرفی نکنید و به فرد مقابل این احساس را بدهید که برخی چیزهایی که نمیدانستهاید را به شما انتقال میدهد و با حرفهایش روی شما تاثیر میگذارد.
کاریزماتیک شدن هم مثل هر کار دیگری به تمرین نیاز دارد، پس نخواهید درست در مهمترین سخنرانیتان، از نکاتی که به تازگی یادگرفتهاید، استفاده کنید. در گفتوگوهای عادی و روزمرهتان، اصلهایی که آموختهاید را تمرین کنید. اشکالی ندارد اگر گاهی شکست بخورید. شما در این ملاقاتهای ساده نقاط ضعف و قدرتتان را میشناسید و میفهمید که چه رفتاری میتواند شما را کاریزماتیکتر جلوه دهد. کسب کاریزما، کار یک شب و یک لحظه نیست. شما ماهها و سالها برای تبدیل شدن به یک کاریزماتیک واقعی زمان نیاز دارید.
مخاطب را به بازی بگیرید
تضاد، کلید رسیدن به هدف است چراکه یک متن را با دلایل و تلاش برای پیروز شدن در چنین مبارزهای همراه میکند و میتواند تا مدتها آن را در ذهن شنوندهاش ماندگار کند. کمتر کسی است که این جمله جان اف کندی را شنیده باشد و از یاد برده باشد؛ «نپرسید که کشورم برای من چه میتواند بکند، بپرسید، من برای کشورم چه میتوانم بکنم.»
ادیب باشید
جملات ادبی و تک بیتها، چه در گفتوگوهای روزانه و چه در سخنرانیهای بزرگ، به کرات استفاده میشود اما یک فرد کاریزماتیک، بیشتر از هر کس دیگری از آنها کمک میگیرد. تفاوت این جملات با داستانها در این است که این بار شما به متن به طور کامل وفادارید و دقیقا همانچیزی را که یک شاعر یا نویسنده بیان کرده، مطرح میکنید.
شنونده را وارد میدان کنید
وارد کردن مخاطب به جریان صحبتهایتان راههای متفاوتی دارد اما سؤال کردن یکی از بهترین راهکارهاست. مطرح کردن این پرسشها میتواند دو تاثیر متفاوت داشته باشد؛ سؤال شما میتواند خیلی صریح و ابتدایی باشد و با اولین جرقه ذهن شنونده، پاسخش را دریافت کند.
کاریزماتیکها، خشک و بیحرکت حرف نمیزنند. صحبتهای آنها برخلاف افراد ناموفق، هیچ شباهتی به خواندن یک متن از رو ندارد. آنها میتوانند بهترین کمک را از بدنشان بگیرند و با خندیدن، اخم کردن و تکاندادن به موقع دستها، شدت پیامشان را بیشتر کنند.