وقتی میخواهی بازی را از دستش بگیری و دعوتش كنی كه كمی با خانواده باشد، همان تهدیدهای آدمها و كارتونهای داخل بازی را هم به شما تعارف میكند : " كلهات را میتركانم ها. اگر بازی را پس ندی یك دونه میزنم توی دلت دوف صدا كنیها بعد با تبر، ریز ریزت میكنم " و…..وااای !!!! چه روحیه خشنی برای یك دختر بچه 5 ساله.
یک کارشناس ارتباطات در این باره می گوید: با استفاده بیش از اندازه بچهها از این وسایل موافق نیستم. ما با نسلی مواجهیم كه پیش از موعد، خیلی مسائل را میداند و از چیزهایی اطلاعات كسب كرده كه اصلا در سن دانستن آنها نبوده است و در نتیجه حرفهایی از آنها میشنویم كه ما را متعجب میكند. بچهها با این بازیها نمیتوانند خود را با دانستههایشان هماهنگ كنند.
اسباببازی باید با سن، علایق و تواناییهای كودك تناسب داشته باشد، زیرا اگر بازی با اسباببازی خاصی خارج از توان كودك باشد اثرات منفی و مخربی بر ذهن كودك میگذارد. ویژگی دیگر اسباببازی هماهنگی آن با فرهنگ جامعه است، زیرا از آن طریق كودك واقعیتهای اطراف را بهطور ملموس تجربه میكند.
لزومی ندارد حتما برای بازی بچهها به آنها اسباببازیهایی با تفكیك جنسیتی بدهیم؛ زیرا استفاده از اسباببازیهای جنس مخالف در حد تعادل سبب میشود كه بچه با جنس مخالف خود نیز آشنا شود و در آینده به تفاهم بهتری با آن برسد.
اسباببازی مناسب میتواند كودك را خلاق و هوشمند كند. اسباببازیهایی كه خلاقیت كودك را به كار میگیرند، مثل پازل و لوگو قابلیت ساختن و خلقكردن دارند. بازیهای حسی، حركتی، اندامهای كودكان را تقویت میكند مثل روروك و سهچرخه و بازیهای تقلیدی ـ تخیلی كودك را با دنیای بیرون آشنا و او را آماده پذیرش نقش میكند.
بازیهایی مثل خمیر، نقاشی، ماژیك و كاردستی خلاقیت كودك را به كار میگیرند و بازیهای فكری مانند شطرنج و پازل و حتی بازیهای رایانهای در حد تعادل، هوش كودك را فعالتر میكنند. در مجموع میتوان گفت اسباببازیها علاوه بر نقش آموزشی، وسیلهای برای سنجش تواناییهای كودك به شمار میروند.