پاسخ من به گروه دوم آسانتر است. ما روانپزشکان دارویی که کسی را شاد کند نداریم. ما داروهایی داریم که میتواند افسردگی را برطرف کند، اضطراب را رفع کند و توهم و هذیان را درمان کند، اما شاد بودن موضوع دیگری است. شاد بودن از نظر ما به زندگی مربوط میشود. اگر به جای نداشتهها بر داشتههایمان تمرکز کنیم، شاد میشویم. اگر به جای تمرکز بر آنچه نیستیم، بر آنچه هستیم متمرکز شویم، شاد خواهیم بود.
خیلی اوقات، فردی که با بیماری سختی روبهرو است در جلسه اول به ما میگوید: آقای دکتر، اگر از این بیماری خلاص شوم، خوشحالتر از من در جهان نخواهد بود.
با این همه بسیاری اوقات بیمار بهبود مییابد و واقعا خوشحال میشود، اما پس از مدتی بهبودی خود را فراموش میکند و سالم بودن دیگر او را خوشحال نمیکند.آیا نمیتوان از بیمار نبودن و رفع کسالت برای مدت طولانیتری خوشحال بود؟ آیا آنچه که داریم و به نظر ما کاملا بدیهی میرسد، نمیتواند موجب سپاس ما از خداوند و شادی ما شود؟