در این مطلب از سایت ایران ناز متن و عکس تبریک روز دانشجو 1400 را گردآوری کرده ایم. روز 16 آذر مصادف اسـت با روز دانشجو، دراین روز برنامه ها و همایش هاي زیادی اجرا میشود کـه هدف شان تکریم مقام دانشجو و هم چنین ارتقاء سطح خدمات دهی بـه دانشجویان می باشد.
میتوانید با بـه اشتراک گذاشتن پست هاي زیبایی در شبکه هاي اجتماعی این روز رابه تمام دانشجوها تبریک بگویید.
عکس نوشته روز دانشجو جدید ۱۴۰۰
عکس روز دانشجو
درست از وقتی کـه کنکورُ میداد
سوراخ شد آسمون دانشجو افتاد
تـو فکرش صد هزار تا آرزو داشت
تـو آیندش یه دنیا آبرو داشت
میدونست با انرژی اي کـه داره
محاله توی درسی کم بیاره
می گفت: هرسال نوبل رو مـن می گیرم
تصور کن اگر یکروز بمیرم!
ز دانشجو و درس گویم همی
دهم شرح حالش بدنیا دمی
دم صبح کز خواب پا شود
بگوید مـن تـو شـما میشود
هزل گفتن و چرت و پرت و شعار
همیشه بود کارش از دست یار
سرصبح جوراب و کفشش کجاست
یکی زیر تخت و یکی گشته راست
بشوید بـه هر سال جوراب خود
بگوید بدنیا همین اسـت مد
قیافه نگو همچو دیو اسـت و جن
بـه قول خودش کرده مویش فشن
دو سه ساعتی شانه بر مو کند
سر و گردن این سو و ان سو کند
بخوابد همیشه بـه هنگام درس
ندارد ز استاد و شاگرد ترس
از بس تخم مرغ و گوجه خورده
بیچاره شده شبیه مرده
دانشجو نبود این ها کـه گفته
این حرفها همش حرفهای مفته
دانشجو یعنی همت و چمران
دانشجوو یعنی سمبل ایمان
دانشجووو یعنی فکر هاي خلاق
آزادگی و مرگ بـه شلاق
متن جدید تبریک روز دانشجو
آمیخته از شور و دانشی، طعم هیاهو رابا تمام تنت حس میکنی، کلاسهایي کـه تـو را کوهوار میخواهند، کتابهایي کـه دریچه هاي روشن پرواز تواند و شناخت کـه در تـو، چون خونی تازه میجهد و راز جوانی کـه بر لبانت تازه میشود. دیروز، امروز، فردا، همه ی روزها بنام توست، وقتی در صفحه بـه صفحه تاریخ، بر قلههاي سربلندی ایستادهاي «دانشجو»؛ این نام سرشارت میکند از بهار.
بر خروارها گنجینه تمدن نشستهاى کـه هر خشت آن، بنام کسى اسـت ودر سپهرى نفس میکشى کـه ستارههایش بنام دانشمندان پارسى اسـت؛ خوارزمى، ابن هیثم، خواجه نصیر… مبادا خرمن تجربه ایرانیان را باد ببرد! مبادا از یاد ببرى کـه قوم و قبیلهات کیست و نام و نشانت چیست! گرد بادها براى خرابى می وزند نه آباد کردن؛ کـه آباد کردن از گردبادها بر نخواهد آمد.
نام تـو را امروز بر سردر شکوه و اقتدار کشور حک کردهاند؛ کدام عرصه از طنین گامهاي اندیشهات تهی مانده اسـت! تـو آمدهاي تا دستهاي نادانی شهر را بگیری و آرام از کوره راههاي جهل و ناتوانی، بـه سر منزل سعادت و آبادانی برسانی. ویرانههاي شهر، سرسبزی دستان تـو رابه تمنا نشستهاند، فصل، فصل توست. تـو، تجربههاي دیروز رابه تلاشهاي فردا پیوند میزنی تا آیندهاي بسازی لبریز از روزهاي تازه.