وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

تجاوز وحشیانه به دختر جوان در مشهد

تجاوز وحشیانه به دختر جوان در مشهد

تجاوز وحشیانه به دختر جوان در مشهد

 

به گزارش ایران ناز دختری که برای از دست دادن باکرگی اش اشک می ریخت قربانی قرارهای شوم نشات گرفته از شبکه هاي اجتماعی بود.بطور ناگهانی وارد محیطی شده بودم که هم اتاقی هایم تفاوت فرهنگی زیادی با من داشتند ماجرای این اتفاق شوم ….

 

دختر 21 ساله که صدای گریه هایش سکوت کلانتری را شکسته و صورتش غرق اشک بود, به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا «ع» گفت: در یکی از شهرستان هاي اطراف مشهد به جهان آمدم و بعد از گرفتن دیپلم در یکی از دانشگاه هاي بجنورد قبول شدم, اگر چه خانواده ام مخالف تحصیل من در دانشگاه شهری دور بودند

 

اما من پافشاري به ادامه تحصیل داشتم و با اسم نويسي در دانشگاه مشغول تحصیل شدم,. پدرم از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بودو من دریک خانواده اصیل و سنتی رشدکرده بودم بهمین علت رفتارهای بعضی دوستان و همکلاسی هایم برای تماس بی پروا با جنس مخالف و دلباختگی هاي عاشقانه خیلی برایم عجیب بود.

 

اگر چه گاهی به دنیای انها حسادت می‌کردم اما خطوط قرمز خانوادگی و مذهبی مرا از این کارها بازمی داشت با این وجود آرام آرام رفتار و گفتار به اصطلاح متمدنانه! آنها بر من نیز تاثیر گذاشت تا این‌که در یکی از شبکه هاي اجتماعی و گروه هاي دوستانه دانشگاه با فردی آشنا شدم, که هیچ ربطی به دانشگاه من نداشت.

 

نمیدانم چگونه سر از گروه ما درآورده بود چرا که در غرب کشور زندگی می‌کرد. یکسال از این تماس مجازی می گذشت که “فردین” با توسل به حرف هاي عاشقانه و ترفندهای زیرکانه مرا برای قرار حضوری مجاب کرد.از این رو تصمیم گرفتیم یک دیگر را در مشهد دیدار کنیم چرا که این شهر بزرگ پر از هتل و مسافرخانه بودو مورد دقت کسی قرار نمی‌گرفتیم.

 

اما بازهم به علت بعضی اعتقادات مذهبی و اصالت هاي خانوادگی حاضر نبودم با جوان غریبه ونامحرم دریک اتاق به سر ببرم. بهمین علت «فردین» دو اتاق مجزا در یکی از هتل هاي مشهد رزرو کرد تا هرکدام به صورت جداگانه و نا آشنا اتاقی داشته باشیم و بتوانیم به سهولت هم دیگر را دیدار کنیم.

 

با اینکار “فردین” اعتماد بیشتری به او پیدا کردم و به مشهد آمدم. ساعت حدود 10 شب بود که وارد اتاق 102 شدم, آن شب با آن که فردین در اتاق 103 ساکن بود اما بازهم تا ساعت 3 بامداد با یک دیگر چت میکردیم و قرار و مدار تفریح روزبعد را می گذاشتیم درحالی که خواب بر چشمانم غلبه کرده بود فردین با ابراز بی حوصلگی از من خواست برای صرف چای به اتاقش بروم و وقتی با مخالفت من روبه رو شد بازهم وعده داد که حریم ها را حفظ میکند

 

من هم با همین وعده ها پا به اتاق روسیاهی گذاشتم ولی ساعتی بعد در حالیکه به علت از دست دادن پاکدامنی ام اشک می ریختم ناگهان فردی زنگ اتاق رابه صدا درآورد.وقتی در اتاق را گشودم مدیر مسافرخانه را مقابلم دیدم ودر این هنگام ناگهان فردین مرا هل داد و پا به فرار گذاشت. اینگونه بود که من ماندم و دستبند ماموران! حالا هم از شدت شرمساری جرئت تماس با پدر و مادرم را ندارم….

 

تجاوز وحشیانه به دختر جوان در مشهد