در دوران ملکه ویکتوریا در انگلستان، مردم عادات و رفتارهای عجیبی را از خود بروز میدادند. به عنوان مثال، در این دوران برخی از مردم ماهها از قصد چیزی نمیخوردند تا ببینند چه میشود.
در چنین شرایطی، زیاد عجیب نیست اگر بگوییم فردی تلاش میکرد تا همه حیوانات دنیا را بخورد! امروز داستان عجیب و غریب مردی به نام ویلیام باکلند که همه حیوانات را میخورد، برایتان تعریف میکنیم. در صورت تمایل در ادامه این مطلب سایت ایران ناز را همراهی کنید.
باکلند در سال ۱۷۸۴ متولد شد. او در طول زندگیاش شغلهای مختلفی داشت. باکلند زمانی وزیر، زمینشناس و یک معلم بود. او در دانشگاه مطرح آکسفورد تحصیل کرد و پس از فارغ التحصیلی یک مدرس حرفهای و وزیر مملکت شد. او همچنین بعدها ریاست دانشگاه وستمینستر را بر عهده گرفت. هنگامی که او رئیس این دانشگاه شد، نمایشگاهی از حیوانات وحشی را در این مکان برپا کرد. طبق گزارش روزنامه گاردین، باکلند یک استاد دانشگاه بسیار عجیب و غریب بود.
گفته شده که او سوالاتش را با داد و فریاد از دانشجویان خود میپرسید. اگر پاسخی نمیشنید، جمجمه یک کفتار را به سمت صورت آنها پرتاب میکرد.
ویلیام باکلند به عضویت جامعه خو گرفتگی با حیوانات بریتانیا درآمد. وظیفه این جامعه، مطالعه گونههای مختلف حیوانات بود تا ببینند که آیا میتوان آن را وارد اکوسیستم انگلستان کرد یا نه. همچنین این جامعه به دنبال یافتن بهترین مواد غذایی از حیوانات بود. این جامعه، به خوبی با یکی از اهداف مهم باکلند همخوانی دارد: خوردن یک عدد از هر حیوانی که در جهان وجود دارد.
یکی از غذاهای مورد علاقه او، موش کبابی بین نان تست بود! او این غذا را در مهمانیها برای اعضای جامعه درست میکرد. او همچنین جوجه تیغی، خوک دریایی، پلنگ، شتر مرغ کبابی و حتی توله سگها را میخورد. علاوه بر باکلند، اعضای دیگر این جامعه هم همین بیقاعدگی را دنبال کردند و حیواناتی نظیر حلزون، کانگورو و انواع پرندگان را میخوردند.
خاطرات و بیانه های او بسیار جالب هستند. او با آب و تاب از عادات غذایی عجیب و غریبش سخن گفته است. آخرین بیانیه او در خانه لورد هارکورت بیان شد. درون خانه لورد هارکورت یک قفسه کریستالی بود که درونش بشقابی نقرهای قرار داشت. درون این بشقاب، قلب مومیایی شده شاه لویی پنجم قرار داده شده بود. با وجود اینکه این یک شی تزئینی بود، ویلیام باکلند آن را برداشت و سریعا خورد.
ویلیام باکلند علاقه شدید خود به خوردن حیوانات را به پسر خود، که او را در همه این آزمایشها همراهی میکرد هم منتقل کرد. آنها تنها افرادی بودند که این مورد عجیب و غریب را ادامه دادند. به غیر از انجمن خو گرفتگی با حیوانات، گروههای دیگری هم بودند که به چنین مسائلی علاقه داشتند.