وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

همه چیز درباره اصل و ریشه ضرب المثل “کور شود هر آنکه نتواند دید”

همه چیز درباره اصل و ریشه ضرب المثل “کور شود هر آنکه نتواند دید”

همه چیز درباره اصل و ریشه ضرب المثل “کور شود هر آنکه نتواند دید”

 

 

همه ما از ضرب المثل ها استفاده میکنیم اما چیزی درباره اصل و ریشه آنها نمیدانیم.ما در ایران ناز قصد داریم اطلاعاتی درباره اصل این داستان در اختیار شما بگذاریم.

 

ضرب المثل “تا کور شود هر آن که نتواند دید” جواب دندان شکنی برای افراد حسود است که چشم دیدن خوشی یا موفقیت دیگران را ندارند و منظور و معنی این است کسی که نمی تواند موفقیت دیگران را ببیند بهتر است که کلا نعمت بینایی نداشته باشد.

 

همه چیز درباره اصل و ریشه ضرب المثل "کور شود هر آنکه نتواند دید"

 

بعضی از افراد به جای این که از موفقیت دیگران خوشحال شوند از آن ناراحت شده و مدام با خود کلنجار می روند که چرا کسی غیر از خود شان حال خوبی دارد یا چیزی به دست آورده است.

 

در صورتی که اشتباه و خطایی از ما سر بزند این اشخاص اولین کسانی هستند که ما را سرزنش خواهند کرد و در صورتی که در مسیر موفقیت قدم بداریم با تلقین نتوانستن، اعتماد به نفس ما را از بین می برند و باعث می شوند دست از تلاش بر داریم.

 

آن ها آرامش را از خود و دیگران سلب می کنند و به جای شکر گزاری بابت داشته های خود مدام در زندگی دیگران سرک می کشند تا ببینند دیگران چه برتری نسبت به خود شان دارند.

 

افراد حسود از کسی تعریف و تمجید نمی کنند و تنها خود شان را قابل تعریف و ستایش می دانند و متاسفانه همیشه در حال غیبت و بد گوئی پشت سر دیگران هستند.

 

در جنگلی دور برکه ی کوچکی وجود داشت که در آن یک لاک پشت و چند مرغابی در کنار یک دیگر به خوبی و خوشی زندگی می کردند.

 

لاک پشت بیش تر در خشکی زندگی می کرد و با مرغابی ها دوست شده بود.چند سالی که گذشت آب برکه کم تر و کم تر شد به همین علت مرغابی ها که می توانستند پرواز کنند تصمیم گرفتند از آن جا بروند و برکه ی پر آب تر و محل مناسب تری برای زندگی خود پیدا کنند.

 

اما دل شان نیامد که لاک پشت را آن جا تنها بگذراند به همین خاطر فکر کردند و تکه چوبی را بر داشتند و به لاک پشت گفتند تو با دهانت این تکه چوب را بگیر ما هم دو طرف آن را گرفته و تو را همراه خود مان به جای جدید می بریم ولی حواست باشد که هر چه شنیدی جواب نده و گرنه به پایین پرتاب می شوی.

 

لاک پشت تکه چوب را با دندان هایش گرفت و مرغابی ها با گرفتن دو طرف چوب به پرواز در آمدند، زمانی که آن ها اوج گرفتند هر کس از پایین پرواز این سه را می دید به لاک پشت حسادت می کرد و چیزی می گفت و نظری می داد.

 

مثلا یکی می گفت: خوب شد نمردیم و پرواز لاک پشت را هم دیدیم !یکی دیگر گفت : اگر لاک پشت پر داشت چه طوری پرواز می کرد ؟

 

بالاخره لاک پشت طاقت نیاورد و کاسه ی صبرش لبریز شد و خواست که جواب دندان شکنی به حرف ها و طعنه های آن ها بدهد به همین علت دهان باز کرد و گفت: تا کور شود هر آن که نتواند دید !ولی لاک پشت بیچاره تا این را گفت از آن بالا به زمین افتاد و بدنش تکه پاره شد.