اگرچه همیشه در رسانه ها از تبریز شهر بدون فقیر و گدا یاد میدش اما گویا واقعیت جیز دیگریست . به گزارش ایران ناز بعد از اخبار زندگی گورخوابهایی در تهران و خوابیدن آنها در قبرها که جنجال به پا کرد این بار نوبت به کوه خوابهای تبریزی رسیده است .
پديدهاي که شوک بزرگي در جامعه ايجاد کرد، از آن جهت که گذران عمر زندگاني را روايت ميکرد که در جوار مردگان و در داخل گورهاي آنها سکني گزيده و روزهاي خود راشب ميکردند!
گورخوابهايي که همسايگانشان نه انسان، بلکه ارواح و استخوانهاي پوکيده مردگاني بود! که روزي روزگاري در اين وانفساي زندگي گذر عمر کرده و سپس اين دنيا را با تمام وابستگيها و اندوختههايشان دست خالي به منزل ابدي ترک کردهاند!
واکنشهاي متفاوتي به پديده گورخوابهاي تهران صورت گرفت، عدهاي استفاده سياسي کردند، عدهاي توپ مسؤوليت را به زمين ديگري انداختند! عدهاي آنها را مردگان متحرکي ناميدند و حتي پيشنهاد عقيمسازي آنها نيز مطرح شد!
در تبريز نيز که آواي شهر بدون گدا و شهر بدون معتادش گوش فلک را کر کرده! تاکنون آمار رسمي و غيررسمي از بيخانمانهايش منتشر نشده است و همواره مسؤولان از تريبونهاي رسمي تبريز را شهر بدون گدا و شهر بدون معتاد معرفي ميکنند! اما واقعيت چيز ديگري است!
البته ناگفته نماند اخيرا راهاندازي کميسيون ماده 16 اقدام مثبت و قابل ستايشي بود که از طرف مسؤولان صورت گرفت و حکايت از عزم جدي مديريت ارشد استان براي ورود به موضوع اعتياد و کارتن خوابي داشت.
موضوع بيخانمانهاي تبريز چون با اعتياد! گره خورده مشکل را پيچيدهتر کرده است! و نيازمند عزم جدي براي حل اين مشکل است.
در اين گزارش گريزي کوتاه به زندگي يک زوج گرفتار به چنگال اعتياد ميزنيم تا از نزديک روايتي تلخ را به قاب تصوير بکشيم، روايتي از زندگي زير پوست شهري!
رضا و سهيلا زن و شوهري هستند که سال گذشته نيز در چادر پارهاي آن هم در زمستان سوزناکي که چند کارتن خواب از شدت سرما جان باخته بودند سکني گزيده بودند، چادري که حتي از يک پتوي معمولي نيز در آن خبري نبود و سيستم گرمايشي آن در زغالهاي آتشي بود که بيرون چادر روشن کرده و سپس به داخل چادر انتقال ميدادند.
چادر اين زن و شوهر در محدودهاي قرار گرفته بود که شهرداري و سازمان عون بن علي اقدام به ايجاد فضاي سبز و پارک کرده بود، بنابراين پس از مدتي اين زوج به محل ديگري در همان حوالي کوچانده ميشوند! محل جديد زندگي رضا و سهيلا اين بار شيار غار مانندي در دل کوه بود که شباهت زيادي به زندگي انسانهاي اوليه داشت!
طبق ادعاي خودشان، پس از مدتي ظاهرا شهردار محترم تبريز از نزديک با اين زوج ديدار و دستور تهيه يک سرپناه را ميدهد، اين زوج پس از 8 ماه اسکان در يک منزل استيجاري در کوثر غربي به مکان ديگري در محله ملازينال منتقل ميشوند که در آنجا نيز پس از چندماه بنابه دلايل نامعلومي با امضاي استشهاد محلي همسايگان توسط عوامل شهرداري که منزل توسط آنها اجاره شده بود بيرون رانده ميشوند و کليد اين منزل استيجاري نيز از آنها گرفته ميشود!
سهيلا نيز مدتي به باغ فرشته براي ترک اعتياد فرستاده شده بود پس از ترخيض از آنجا دوباره به همراه همسرش رضا به دامان کوه باز ميگردند!
اکنون اين زوج بدون هيچ سرپناهي فقط با روشن کردن آتش شبهاي سرد زمستان را در درون غاري در دل کوه صبح ميکنند!
اين مطرود اجتماعي بدون داشتن حتي يک پتو و لباس گرم زندگي خود را در درون غار کوچکي که در مکان بسيار صعبالعبوري قرار دارد ميگذرانند!
غاري که زماني پاتوق معتادان و کارتنخوابهاي ديگري بود!زندگي بين زبالهها و آشغالهايي که در اين مکان تخليه شده رنگ و بويي از زندگي به سبک انسانهاي اوليه را تداعي ميکند!هرازگاهي با جمع آوري ضايعات و فروش آنها براي خود نان شب تهيه ميکنند!
محيط زندگي اين دو بيخانمان آنقدر کثيف و آلوده ميباشد که قلم از بيان آن عاجز است!البته طبق شنيدههاي ما يکي از مسؤولان قول مساعدت به اين دو کارتن خواب را داده است ولي تا محقق شدن وعده مسؤولان در اين سرماي سوزناک شبهاي تبريز هر لحظه احتمال مرگ آنها دور از ذهن نيست!
گفتني است از چند روز قبل با پيگيريهاي خبرنگاران فارس وسايل اهدايي شهروندان تبريزي که توسط کمپين جمعآوري وسايل بلااستفاده و خود خبرنگاران به اين زوج کارتنخواب اهدا شده بود در اختيار آنها قرار گرفت.
اين وسايل اهدايي شامل تعدادي کفش و لباس گرم زنانه و مردانه و به همراه پتو و زير خواب و ….بود.
شايان ذکر است که کوه عونبنعلي که عينالي و عينال–زينال نيز خوانده ميشود، کوه و آرامگاهي بر فراز رشتهکوه سرخاب در شمال شهر تبريز که مشرف به مناطق حاشيهنشين شهر و اتوبان پاسداران است.
مطالب مرتبط:
پیرمرد غارنشین فومنی سرشماری شد +تصاویر