مصر با تاریخی نسبتا آرام و یكدست كه كمتر تحت هجوم قرار گرفته ، توانست در زمینه های هنری هویتی مستقل و با ثبات و دست نخورده را برای مدتی بسیار طولانی حفظ نماید .رود نیل در طول تاریخ منشأ آبادانی و منبع حیات این سرزمین و ساكنان آن بوده است . با توجه به این كه این رودخانه از میان دو بیابان خشك " صحرای عربستان " (در شرق) و " صحرای لیبی " (در غرب) عبور كرده و نوار سبز و حاصلخیزی را در این پهنه خشك و سوزان ایجاد نموده ، می توان به جرأت نیل را شاهرگ حیاتی تمدن مصر دانست
« ساكنین مصر از دو تیره مختلف بوده اند . در قسمت شمالی ، در دلتای نیل انسانهایی از نژاد آسیایی با صورتهای گرد و پوست های روشن می زیسته اند . ساكنین دره نیل مردمی با جمجمه ها و صورت های كشیده و پوست قهوه ای از تیره آفریقا ییان بوده اند. این دو تیره در ابتدا حكومت های مجزا داشته اند و در نتیجه سرزمین مصر به دو قسمت مصر علیا و مصر سلفی نقسیم شده بود .
« مصریان باستان زندگی جهانی خود را بیشتر در اندیشه پایندگی و تامین سلامت و شادی در زندگی بعد از مرگ می گذرانیدند . انسان مصری میان روح و جسم جدایی نمی شناخت و معتقد بود كه از لحظه تولد یك "خود" دیگر با انسان همراه می شود. این "خود" دیگر كه "كا" نامیده می شد، به عقیده او بعد از مرگ در درون جسد لانه می گرفت و به حیات خود ادامه می داد ، و انسان مصری برای تامین امنیت زندگی "كا" می كوشید بدن مرده را تا حد امكان از صدمات و ضایعات حفظ كند .
گفتیم كه تندیس هایی از متوفی در داخل مقبره گذاشته می شد در این تندیس ها ، شباهت چهره مهم ترین مسایلی بود كه تندیس ساز باید آن را در نظر بگیرد . استحكام اسلوب و مسایل نیز ضرورت داشت . لذا ، بخصوص در مورد افراد سرشناس ، تندیس ها عموما از سنگ تراشیده می شد . تندیس یكی از فرعون ها به نام خفرن یكی از مجموعه تندیس های شبیه به هم است كه برای مقبره او ساخته شده بودند. در این تندیس ، خفرن بر تختی نشسته است كه در روی پایه هان آن نقشی تركیبی از ساقه های دو گیاه بومی مصر به نام "پاپیروس" و" لوتوس" كنده شده است .
بال های محافظ یك شاهین كه بر سر او گسترده شده اشاره به مقام الهی خفرن به عنوان پسر " خدای- خورشید " دارد . ظاهر قالبل گونه تندیس به خاطر ان است كه پیكر تراش مصری تندیس خود را به روش "تراش قسمت های اضافی از تخته سنگ " به وجود می آورد . آن ها در هنر چهره سازی تا حد امكان به طبیعت وفاداری نشان می داده اند . به طور كلی نقاشان مصری ، برای تجسم پیكره های انسانی قواعد و قراردادهایی را به كار می بردند كه بی شباهت به سنتهای تجسمی بین النهرین نبود .»