وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

درباره حمام های سنتی و قدیمی بیشتر بدانید.

درباره حمام های سنتی و قدیمی بیشتر بدانید.
تاریخچه حمام در ایران
استحمام بدن و حمام کردن برای ایرانی‌ ها علاوه بر پاکیزه شدن تن و دفع چرک، یک آیین مذهبی هم بوده است. در تمام ادیان پیش از اسلام- از مهرپرستان گرفته تا زرتشتی‌ها-غسل کردن یکی از شرط‌های شرکت در مراسم بوده، این است که نه تنها در یک جایی مثل کاخ شاهی تخت جمشید نشانه‌هایی از حمام پیدا می‌کنند بلکه باستان‌شناس‌ها، بعد از کلی جست‌وجو به این نتیجه رسیدند که ساخت حمام‌های عمومی از عهد هخامنشی در همه شهرهای ایران رایج بوده است.
غسل کردن چه به صورت واجب و چه به صورت مستحب، به مناسبت‌های مختلف به مسلمان‌ها سفارش شده، به همین خاطر بعد از اسلام، شاهان ایرانی و البته آدم‌های خیر، شهرهای ایرانی را پر کردند از حمام‌های عمومی تا جایی که در شهری مثل اصفهان فقط در عهد صفوی ۲۷۲ حمام عمومی ساخته شد.

آداب و سنن در حمام های قدیم

سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته‌ای یک بار به منظور نظافت به حمام می‌رفتند . با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می‌گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود . امروز هم حمام عمومی در غالب نقاط ایران وجود دارد ، منتها فرقش با حمام‌های قدیم این است که در حمام‌های قدیم از خزینه استفاده می‌شد ، ولی در حمام‌های عمومی جدید دوش‌های متعدد جای خزینه را که به هیچ وجه منطبق با اصول بهداشتی نبود گرفته است
در حمام‌های عمومی خزینه‌دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و آدابی را از قدیم رعایت می‌کردند که بعضاً جنبه ضرب‌المثل پیدا کرده است.
یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد خزینه حمام می‌شد به افرادی که شست و شو می‌کردند سلام می‌کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده ، کمی از آب خزینه بر‌می‌داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می‌کرد ، برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه ، به همه از آب مفت و مجانی تعارف می‌کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می‌کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند.
سنت دیگر این بود که هر کس وارد حمام می‌شد ، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته ، مشغول کیسه‌کشی و صابون‌زدن بودند ، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر‌می‌داشت و بر سر آن بزرگتر می‌ریخت ؛ البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می‌شد و تازه وارد وظیفه خود می‌دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد . بسا اتفاق می‌افتاد که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود ، با این حال این عوامل مانع از ادای احترام نمی‌شد و کوچکترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف می‌دانستند که یک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بریزند و بدین‌وسیله عرض خلوص و ادب کنند.

از آداب دیگر در حمام‌های عمومی خزینه‌دار قدیم این بود که اگر تازه وارد ، کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می‌دید ، فوراً به خدمتش می‌رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می‌داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می‌گرفت و پشتش را لیف می‌زد
در هر صورت این رسوم از قدیمیترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت ، معمول گردید .
ذکر این نکته ضروری است که این رسوم و یا دیگر رسومی که در اینجا آورده نشده به یک شکل در سراسر ایران اجرا نمی‌شده و در مناطق مختلف ، رسوم و آداب و سنن مختلفی وجود داشته است.

بی مناسبت نیست که اطلاعات زیر را درباره حمام‌های قدیم و آداب حمام رفتن ، از نوشته شادروان علی جواهر کلام نقل کنیم :
در عهد قاجاریه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواری بود و غالب مردم اواخر پاییز حمام می‌رفتند و تا شب عید رنگ حمام را نمی‌دیدند . این وضع منحصر به ایران نبود ، فرنگی‌ها هم تا پیش از جنگ‌های صلیبی اصلاً اطلاعی از حمام نداشتند و همین که ایام جنگ‌های صلیبی به شرق آمدند با حمام آشنا شدند . مع ذالک باز هم تا مدتی بعد از آن حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که یکی از ملکه‌های فرانسه همیشه افتخار می‌کرد که پنج سال است به حمام نرفته است.

کلیات حمام
حمام‌های قدیم معمولاً چند متر از سطح کوچه و بازار پایینتر بود ؛ چون اگر غیر از این می‌بود آب به خزانه سوار نمی‌شد . سر در حمام شکل دیو و رستم و یا شیطان و مالک دوزخ را نقاشی می‌کردند،. در هر صورت چندین پله پایین می‌رفتن تا به سر بینه یا رختکن می‌رسیدن. ”بینه” یک حیاط سرپوشیده‌ای بود که وسط آن حوض بزرگی قرار داشت . اطراف بینه سکوهای بلندی دیده می‌شد که در آنجا رخت می‌کندند . استاد حمامی در کنار یکی از آن سکوها یا بالای یکی از سکوها می‌نشست و جعبه دخل را هم بغل دستش می‌گذاشت . از سقف بینه چراغ بزرگ گرد سوز و گاهی هم چهلچراغ تا بالای حوض آویخته بود . دور تا دور سکوهای رختکن تیر می‌گذاشتند و به آن تیرها گوی‌های شیشه‌ای رنگارنگ می‌آویختند .