گریم او در این کار خیلی سنگین است برای همین برای معرفیاش باید گفت او همانی است که در فیلم طلا و مس همایون اسعدیان، روحانی جوان وانتدار بود یا در مثل هیچ کس، محمد حسن یکی از برادرهای داداشی یا کمک خلبان کمربندها را ببندیم یا بابا بزرگ سکتهای خانواده طبیبیان در مرد هزار چهره. او حالا این روزها علاوه بر بازی در قهوه تلخ در تئاتر «قاتل بیرحم، هسه کارلسون» هم بازی میکند. با او در اتاق گریم مجموعه نمایشخانه ایرانشهر و دقایقی قبل از اجرا گپ زدیم. آخر سرهم با همان لحن معروف و محبوب گفت: «جلده؟ جلد نیست؟ جلد نیست بگیدا؟»
بخش هایی از پاسخ های عزتی در ادامه می آید:
• من کاراکتر پیرمرد را قبل از اینکه نویسندهها بنویسند، در آورده بودم. برای اینکه آقای مدیری قبل از اینکه نویسندهها متن را بنویسند، به من و هادی گفت که باید نقش پیرمرد را بازی کنید ما برای آنها کاراکتر را ساختیم و آقای مدیری این تیپها را دیدند. بعد به نویسندهها جزئیات نقشها را گفتیم. بعضی دیالوگها هم بداهه بود مثل آن صحنه سرکار گذاشتن مستشار که گفتم «بچههای تهران گفتن سرکوچه وانستین، ضایع است. نمیدونم معنی ضایع چیه» اما کاری مانند مثل هیچکس این شکل نبود. البته باز هم در مثل هیچکس کمی شکل کار فرق داشت چون میتوانستم وجوه شخصیتی مختلفی را نشان دهم.
• پیمان قاسمخانی من را به آقای مدیری پیشنهاد کرد. فکر میکنم یک تئاتر دیده بود یا راجعبهاش حرف زده بودیم که این اتفاقها افتاد. بعد از آن چهار پیرمرد برای مدیری بازی کردم .مردهزارچهره ،باغ وگنج مظفر و ماهواره هاکه این دوتا آخری هنوزپخش نشده. در حقیقت این پنجمین پیرمردی بود که در کارهای ایشان بازی کردم.
• کار نزدیک به 40 قسمتش گرفته شده و ما حالا هرچیزی را که بازی کردهایم، رفته است دیگر. باید ببینیم که برای بقیهاش چه کار میشود کرد. من دوست داشتم این کاراکتر در قصه تاثیر بگذارد و برای خودش قصه داشته باشد که البته تا الان پیش نیامده. اما با نویسندهها که صحبت میکردم میگفتند شاید این اتفاق هم افتاد ولی تا قسمت 35 را آماده داریم و هر چیزی که میبینید قبل از پخش سریال گرفته شده و نظرات مردم تاثیری رویش نداشته است.
• ماجرای عینک هم جالب بود. چون تا قبل از اینکه سکانس را بگیریم من عینک را ندیده بودم و از قصه هم خبر نداشتم. متن را گرفتم و خواندم. و بعد وسط فیلمبرداری که عینک را دادند و من به چشمانم گذاشتم، همانجا بازی با آن هم شکل گرفت. من سعی میکنم که از عکسالعمل آدمهایی که در همانجا و همان لحظه که فیلمبرداری میکنیم و کار را میبینند، استفاده کنم. مطمئنم که در قسمتهای جدید که به زودی فیلمبرداریاش را شروع خواهیم کرد، نکات جدید دیگری در بازیام رو خواهم کرد.
• این شبها نمایش قاتل بیرحم هسه کارلسون را هم بازی می کنم.من تئاتر را دوست دارم و سعی میکنم خودم را وفق دهم. نقشم هم در این نمایش نقش یک پسر 14-13 ساله است. درواقع من شخصیتی هستم که زندگی هسه کارلسون را به هم میریزم.
• ما خیلی دوست داشتیم که کارگردان (مسعود رایگان) بالای سر کار باشد اما ایشان هم سر فیلمبرداریاند و مجبورند. در غیاب ایشان خانم تیموریان سر کار هستند و به عنوان مشاور کارگردان بر کار نظاره دارند. انگار که خود ایشان کار را میبینند.