زندگی مشترک و دخالت دیگران!

ما ازدواج می‌كنیم و عموماً مهمترین شخص در زندگی یكدیگر می‌شویم. اما اقوام درجه یك قبلی ما ـ پدر، مادر، خواهرها و برادرها ـ ناپدید نمی‌شوند. هریك از آنها نیازهای خاصی را برآورده می‌كنند. خواهر بزرگ تر شما از زمان خردسالی در موقع سختی‌ها به كمك تان آمده است و شما هنوز دوست دارید كه هر شب به او تلفن كنید. شوهر شما از این كه تنها مرد خانه مادرش بعد از طلاق اوست، به خود می‌بالد و می‌خواهد به این نقش خود ادامه دهد. هیچ یك از اینها تنها به خاطر ازدواج ناپدید نمی‌شوند. با این وجود، گفت وگوی تلفنی طولانی با خواهرتان، برای همسری كه به ندرت به او توجه می‌كنید، آزاردهنده است و كارهای سختی كه او با خوشرویی برای مادرش انجام می‌دهد، وقتی كارهای زیاد انجام نشده ای در منزل برای او دارید، شما را خشمگین می‌كند. از آنجا كه منابع زمان، پول، توجه و حمایت محدود هستند، هركسی كه رقیب شما در این موارد محسوب می‌شود، ممكن است اثر منفی روی ازدواج شما داشته باشد.

وقتی ناچار به رقابت با یكی از اعضای خانواده همسرمان هستیم، سعی می‌كنیم هم آشكارا و هم در خفا، در رابطه او با آن شخص دخالت كنیم. گاهی این جنگ‌های خانوادگی، دهه‌ها ادامه می‌یابد، در حالیكه شخص بخت برگشته ای كه بین همسر و خانواده اش دو پاره شده است، تقلا می‌كند كه هوای هر دو طرف را داشته باشد و معمولاً موفق نمی‌شود.

راه حل مسئله:
اگر به نظر می‌رسد كه خانواده شوهرتان، تقاضاهایی بیش از سهم واقعی شان در مورد تصمیم گیری، توجه یا پول دارند، یا احترامی را كه حق شماست به شما نمی‌گذارند و با این كار دارند ازدواج شما را خراب می‌كنند، موثرترین استراتژی این است كه از میدان مبارزه عقب نشینی كنید.

احترام به والدین همسرتان در جشن‌های تولد و تعطیلات، امری ضروری است اما شما ناچار نیستید كه آنها را دوست داشته باشید و یا تحسینشان كنید یا با آنها رقابت كنید. اگر دوست دارید وقت بیشتری را با همسرتان بگذرانید، این موضوع را به او بگویید اما حرفی راجع به زمانی كه او آزادانه با برادرش می‌گذراند، نزنید. اگر از دست پدرشوهر عیب جوی خود عصبی هستید، از او فاصله بگیرید اما اصرار نداشته باشید كه شوهرتان طرف شما را بگیرد. اگر برادرشوهرتان بی خبر به خانه شما می‌آید، به او بگویید لازم است قبل از آمدن تلفن بزند اما از شوهرتان نخواهید كه عذری از جانب شما بیاورد.

آیا به خانواده همسرتان برمی خورد اگر از همراهی با برنامه ریزی‌های آنها خودداری كنید؟ شاید، اما این شما هستید كه باید بین رنجاندن آنها یا احساس اینكه نظرشان را به شما تحمیل كرده اند، یكی را انتخاب كنید. حتی اگر همسرتان از نوع برخورد شما با خانواده اش حمایت نمی‌كند، او نمی‌تواند این روابط را برای شما به شكلی حسنه درآورد، او باید مراقب بهبود بخشیدن به روابط خودش با خانواده شما باشد.

این به نفع شماست كه بگذارید همسرتان خودش مسایلش را با خانواده اش حل كند، زیرا مشكلات حل نشده خانوادگی می‌توانند به سرعت به ازدواج شما راه یابند و هر زمان كه به نظر می‌رسد خانواده‌های شما بر سر راه روابط شما قرار گرفته اند؛ این نكته را به خاطر بسپارید: جدا از هر كاری كه آنها انجام می‌دهند كه مشكلی در ازدواج شما ایجاد می‌كند، هدیه ای هم به شما می‌دهند كه ازدواج تان را ممكن می‌سازد. آنها به شما یاد داده اند كه چگونه عشق بورزید.

ازدواج با كسی درست مانند پدر
شاید عمیق ترین تاثیر خانواده ما بر روی ازدواجمان، در مورد انتخاب همسرمان باشد. فروید و دیگران در مورد نقش ناخودآگاه بر عشق و ازدواج بسیار نوشته اند، اما شاید امروزه مفیدترین بحث در این مورد را دكتر‌هارویل هندریكس مطرح كرده باشد. برطبق تئوری تصویر او، هریك از ما تصوری نیمه هوشیار از یك همسر ایده آل در ذهن داریم كه طرح آن از خصوصیات منفی و مثبت والدین ما نشات گرفته است.
این مطلب توضیحی است برای اینكه چرا همان خلق و خوی انفجاری كه در پدرتان وجود داشت و شما از آن فراری بودید و می‌ترسیدید، در شوهرتان هم وجود دارد، یا اینكه چرا ترفیع شما احساس تنها ماندن را در شوهرتان بیدار می‌كند، درست همان احساسی را كه زمانی كه مادرش سركار برگشت و او را به یك پرستار سپرد، داشت. مواردی این چنینی از كودكی ما می‌تواند عامل جدال زناشویی امروز ما باشد، اگرچه معمولاً ما آن را درك نمی‌كنیم.
سعی كنید در مورد رفتارهایی كه در والدین تان مورد تحسین یا نفرت شما بود، فكر كنید. اگر هر دوی شما از صدمات روحی دوران كودكی خود آگاه شوید و در مورد آنها با هم صحبت كنید، بهتر می‌توانید همسر خود را درك كنید و قدر او را بفهمید.