وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

گفتگویی خواندنی با هادی کاظمی بازیگر شاهگوش

گفتگویی خواندنی با هادی کاظمی بازیگر شاهگوش

چند قسمت از سریال «شاهگوش» گذشته بود که از کاراکتر جدیدی رونمایی شد: امیر یل زهره خان با بازی هادی کاظمی. این شخصیت خیلی زود از برگ های برنده سریال داود میرباقری شد تا به همراه کاراکترهایی مثل «شب نما»، «خنجری»، «سرهنگ سرخی» و البته «اسد خفته» بار کمدی سریال را به دوش بکشند.

در ادامه زوج خنجری و زهره نمود بیشتری در سریال پیدا کردند و حتی بده بستان های کلامی شان لقلقه زبان ها شد. به این ترتیب هادی کاظمی با نقش «امیر یل زهره خان» تجربه ای تازه پشت سر نهاد تا در کنار «نظام دوبرره» و «باباشاه» از نقش های برجسته کارنامه او تا امروز باشد.

بازی در «شاهگوش» بهانه ای شد تا با این بازیگر در نقش زهره و در مجموعه نگاهش به بازیگری گپ و گفتی انجام دهیم.

شما جزو معدود کمدین های موفقی هستید که خیلی راحت چهره تان را عوض می کنید و در اختیار کارگردان قرار می دهید. این تفکر از کجا می آید که باعث شده حتی بعد از 15 سال کار تصویر ابایی از تغییر شمایل نداشته باشید؟ به هر حال بازیگرانی که مطرح می شوند خیلی راغب نیستند لایه ای روی چهره شان باشد.

– من همین اول بگویم که کمدین نیستم، به دلیل اینکه ما در ایران اصلا کمدین نداریم بلکه بازیگرانی داریم که کمدی هم کار می کنند. کمدین تعریفش مشخص است، یعنی آدم هایی با یک وجهه مشخص در همه فیلم و سریال ها! بدون هیچ تفاوتی، بدون هیچ اتفاق خاصی. هیچ اصراری هم برای عوض کردن صورت، تیپ، لحن و … ندارند؛ مثل چارلی چاپلین که همیشه با مشخصاتش او را دیده ایم و دوست نداشته ایم او را شکل دیگری ببینیم یا هارولد لوید، لورل و هادری، بن استیلر، آدام سندلر و … اینها تعاریف شان مشخص است. یعنی حتی تماشاگر حاضر نیست آنها را در شکل و شمایلی دیگر ببیند. پس ما در ایران کمدین نداریم و اگر بوده در قدیم بوده.

مثل بازیگر نقش صمد؟

– به نوعی بله، چون نمودارهای یک کمدین را داشت و عمدتا نقش هایی را بازی می کرد که فقط داستانش عوض می شد. الان بازیگری مثل قدرت الله ایزدی (رشید) یک تیپ را بازی می کند و همیشه هم جالب و جذاب است و ملاحت دارد. بقیه بازیگران را نمی توان کمدین دانست. حتی بازیگری مثل اکبر عبدی که کلی فیلم کمدی بازی کرده را نمی توان کمدین نامید چون هیچ وقت هیچ نقشی را تکراری بازی نمی کند. و اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم اولا خیلی از بازیگران دوست دارند خودشان را بیشتر نشان بدهند. برای همین حتی زمانی که بازی ندارند المانی از نقشی که بازی کرده اند را نگه می دارند. این سلیقه کاملا شخصی است چون یک نفر دوست دارد مردم او را بیشتر بشناسند. عده ای هم گریم سنگین را ترجیح می دهند چون می خواهند در جامعه راحت تر باشند. البته این ممکن نیست زیرا کسی که محبوب شود، مردم صورت اصلی او را پیدا می کنند، چنانچه این اتفاق برای خیلی از بازیگران و خود من رخ داده. دوما به شخصه دوست دارم گریم روی صورتم باشد به دلیل اینکه می خواهم چیزی جدید خلق کنم. اعتقاد دارم بازیگر هر نقشش باید با نقش دیگر متفاوت باشد.

اواخر دهه هشتاد بعد از تولید انبوه یکسری فیلم کمدی اصطلاحی باب شد به نام فیلم های «شونه تخم مرغی». بازیگران غالبا به ورطه لودگی افتاده بودند. اتفاقی که در سینما و تلویزیون نمونه های زیادی از آن یافت می شود. برای شما مرز میان لودگی و کمدی چگونه مشخص می شود؟

– کمدی اساسا جزو ژانرهای خیلی سخت است به دلیل اینکه مرز کمدی و لودگی شاید تنها یک تار مو باشد و اگر نتوانی این مرز را کنترل کنی خیلی زود به آن طرف می افتی. بنابراین قبل از همه خود بازیگر باید حواسش جمع باشد. البته من درباره بازیگر صحبت می کنم نه آن عده از دوستان که به یکباره وارد کمدی شدند و قبلا کار دیگری می کردند. هر چند نمی توان گفت همه آنها بد هستند چون بین آنها آدم خلاق هم پیدا می شود. به هر حال خود بازیگر می تواند متوجه شود که به کدام طرف دارد نزدیکتر می شود و اگر چشم سومش خوب کار کند، می فهمد کارش از یک جایی به لودگی تنه می زند و اینجاست که باید فرار کند. مرز لودگی و کمدی «باور» خود بازیگر است. اگر از باورم خارج شد قطعا از باور بیننده هم خارج می شود و آن موقع است که برای خنداندن زور می زنی و می افتی به دام لودگی.

این تعبیر البته برای بازیگر کارهای جدی هم صدق می کند، چه بسا خیلی وقت ها بازیگر خارج از باور مخاطب بازی می کند.

– من کلا با این تعاریف مثل بازیگر کمدی، بازیگر جدی یا فیلم کمدی، فیلم جدی مشکل دارم. می گویند سینما و تلویزیون آینه زندگی است؛ در صورتی که خیلی از فیلم و سریال ها آینه زندگی نیستند. برای همین اگر قرار است آدمی بد باشد، مطلق بد می شود و اگر قرار است خوب باشد مطلق خوب می شود. در مورد کاراکترهای شوخ طبع هم همیگونه است. در حالی که شما خیلی ها را می بینید که به شدت شوخ طبع هستند اما در خلوت تنهایی شان سنگین بودن دل این آدم ها، بد حال بودن و جدی بودنشان را می توان دید. من خودم موافق کمدی هستم که از جنس زندگی است.

بازیگر درباره یک نقش چگونه می تواند به باور برسد؟ برخی پارامترها از دست او خارج است مثل فیلمنامه، کارگردان…

– یکسری چیزها درونی است. صرفا تکنیکی نیست و تعریف مشخص ندارد که مثلا اگر شما از نقطه «آ» به نقطه «ب» بروید حتما موفق می شوید. هر کسی به شکلی، به یک نوع بازی می رسد و هیچ کدام فرمول خاصی ندارد. به خاطر همین است که یکمرتبه کسی که شغلش چیز دیگری بوده، جوری بازی می کند که کسی که درس بازیگری خوانده نتوانسته به آن درجه برسد. چیزی که سنسور منِ هادی کاظمی را به صدا درمی آورد، موقعی است که احساس می کنم برای خنداندن مخاطب زور می زنم.

به کارگردان هم مشاوره می دهید؟

– صددرصد؛ درست است که کارگردان حرف آخر را می زند اما همه ما در یک فرآیند شرکت می کنیم. با کارگردانی که می گوید «فقط حرف خودم»، اصلا نمی توانم کار کنم. خود بازیگر دارای نگاه و انگیزه است. معمولا با تمام کارگران هایی که کار کرده ام حتی کسانی که اسم های بزرگی داشته اند، تعامل داشته ام. شاید برخی فکر کنند چون اسم های بزرگ داشته اند ممکن است خودرأی تر باشند اما اصلا چنین چیزی در آنها احساس نکرده ام؛ با آنها مشورت می کنی یا می پذیرند یا رد می کنند و تعامل شکل می گیرد.

تعامل شما و داودمیرباقری برای نقش امیر یل زهره خان چه بود؟

– من بار اول که با استاد میرباقری برخورد داشتم، دیدم چقدر کار با این آدم راحت است، راحت به معنای اینکه هر چه می گویی می فهمد و متوجه می شود. اصلا نقشی که قرار بود من در «شاهگوش» بازی کنم این نبود. تعاریف دیگری داشت و قرار بود جور دیگر باشد اما با آقای میرباقری صحبت کردیم و به یک نتیجه مشترک رسیدیم. گفتم این کار را نکنیم، چون هم این نقش دستمالی شده و هم به خاطر خصوصیاتش احتمال ممیزی اش زیاد است و نقش کامل عوض شد.

ایده خام بود یا همین چیزی که الان خلق شده را پیشنهاد دادید؟

– یکی از ویژگی های شغل بازیگری خوب دیدن و خوب نگاه کردن است، ما آدم هایی با مشخصه کاراکتر «زهره» اطرافمان زیاد داریم. البته «زهره» چیزی نیست که ابتدا در ذهنم بود، طی صحبت با آقای میرباقری به حالات و خصوصیات کنونی اش رسیدیم.

زهره رفتار و بیانی کاملا منحصر به فرد دارد که از فیلتر بازیگری به نام هادی کاظمی عبور کرده. چطور به ریزه کاری هایی مثل استفاده از دست باز یا حرکت انگشت ها موقع ادای احترام نظامی رسیدید؟

– من نمی توانم بگویم بازیگری را صرفات از یک استاد یاد گرفته ام بلکه از هر کدام ذره ذره آموخته ام. یکی از آموزه ها که از یکی از اساتید یاد گرفتم را هیچ وقت فراموش نمی کنم. ایشان می گفت «بازیگر اول باید دست کاراکتر را بسازد.» یک بنا موقع حرف زدن، یک شکل از دستش استفاده می کند و مدیر مدرسه به شکلی دیگر. این مدیر نمی تواند دستش را آزاد رها کند بلکه ممکن است دستانش پشت کمرش باشد یا انگشتش حالت تحکم داشته باشد. زهره انسان نباتی است در لحظه خوشحال می شود، در لحظه می شکند.

همین ریزه کاری ها است که باعث می شود کاراکتری مثل «زهره» موفق و محبوب باشد. تکیه کلام ها مثل حرکت کن، هیس کنید و … از کجا نشأت گرفته؟

– ببینید وقتی بازیگر قرار است شخصیتی را خلق کند، به او موقعیتی داده می شود تا شخصیت را بیافریند. من تمام تلاشم را کرده ام تا هر کدام از نقش ها متفاوت از قبلی ها باشد. اساتید بزرگ من همین مردم هستند و در بین آنها این تکیه کلام ها پر است. خیلی ها می گویند زهره شبیه فلان هم خدمتی ما است که موقع احترام نظامی کلا چپ و راست می شد. ما به ازای این نقش در جامعه موجود است، برای همین محبوب شده. خود من ابتدا فکر نمی کردم «شاهگوش» اینقدر مخاطب داشته باشد اما بازخوردهایی که داشتم نشان داد که مردم کار را خیلی دوست داشته اند. شاید بخشی از دلیل این دوست داشتن، نزدیکی سریال به زندگی است. هر چه فیلم یا سریالی نزدیکتر به زندگی باشد، مردم بیشتر آن را می پذیرند. من خودم «پایتخت» را دوست داشتم، نه صرفا به خاطر دوستانی که در آن حضور داشتند بلکه به این خاطر که به واقعیت زندگی نزدیک بود.

روحیات هادی کاظمی چقدر به کاراکترهایی که بازی می کند نزدیک است؟

– اصلا خودم شبیه نقش هایی که بازی کرده ام نیستم،حتی درونیاتش هم شبیه من نبوده. من آدمی جدی و کاملا متفاوت از این نقش ها هستم. چهار پنج سال اخیر، یکی از بدترین دوره های زندگی ام بوده ولی هرگز در بازی هایم نمود نداشته. در زمان «قهوه تلخ» کلا حالم بود بود. خیلی از دوستان لطف دارند و در مواجهه با ما حواسشان هست اما عده ای در لحظه می گویند ما را بخندان و وقتی با واقعیت هادی کاظمی مواجه می شوند، می گویند چرا خودت را گرفتی؟