این شاعر در ارزیابی وضعیت کتابهای درسی ادبیات گفت: من معتقدم گروه مؤلفان این کتابها باید تغییر کند و فکرهای متفاوتی به این گروه اضافه شود؛ چون با گذشت زمان همه چیز تغییر میکند و قدم اول این است که تدوینکنندگان این کتابها از گروههای متفاوتی باشند و یا دست کم یک نظرسنجی گسترده درباره متن کتابها انجام شود.
او در ادامه عنوان کرد: از نظر من، جذابیت ادبیات در این کتابها جای خود را به نکات آموزشی داده است. گردآورندهها تنها به نکات آموزشی نگاه کردهاند و به ادبیات نگاه ابزاری دارند و شعر و نثری را که جذاب نیست، برای کتابها انتخاب کردهاند. ترس من این است که دانشآموزان فکر کنند همه ادبیات همین شعر و داستانهایی است که میبینند.
این شاعر با اشاره به تجربه تدریس این کتابها گفت: من در سالهایی که این کتابها را تدریس میکردم، میدیدم که برای بچهها چندان جذاب نیستند؛ اما وقتی آثار دیگری را برای آنها میخواندم، شگفتیشان را در مقابل این متنها میدیدم. این در حالی است که اگر مؤلفان کتابهای درسی کمی بیشتر جستوجو کنند، میتوانند آثاری را پیدا کنند که هم نکات آموزشی داشته باشد و هم جذاب به نظر برسد.او در ادامه تأکید کرد: من دلیل راه یافتن برخی شعرها و نثرها را به کتابها نمیفهمم. من در این کتابها به برخی نامها برمیخوردم که حتا اسمشان برایم آشنا هم نبود. نمیدانم در این مجموعه همکار بودهاند و یا از نوع سفارششدهاند.
کاکایی همچنین گفت: باید از شعرهای تثبیتشده و داستانهای شاخص ادبیات استفاده کنیم. شاخصترین چهرههای شعر نو، سهراب، اخوان، شاملو و فروغ هستند. اما مشخص نیست چرا شاملو و فروغ در این کتابها نیستند. این در حالی است که همین بچهها شعرهای این شاعران را در شهر کتاب و فروشگاهها میتوانند ببینند. این ممیزی آشکار و سادهلوحانه و این لجباری با ادبیات مدرن تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟
او در ارائه پیشنهاد برای بهبود وضعیت کتابهای درسی گفت: میتوان متنهای موفق ادبیات را در یک کتاب جدا آورد. بهتر است استفاده کاربردی از ادبیات به منظور آموزش را در یکسری متنها به کار ببرند و لذتجویی از متنها را در یک جای دیگر متمرکز کنند. با این روش، کتابها تخصصیتر هم میشوند، زیرا دورهای که من تدریس میکردم، خودم شاهد بودم که بچهها از این کتابها لذت نمیبردند. اما شعرها و داستانهایی را که من برای آنها انتخاب میکردم و میخواندم، بسیار دوست داشتند.