راهکارهای شاد بودن در مقابله با مشکلات

زود قضاوت نکنید

کوشش کنید در مواجهه با یک مشکل جابجا قضاوت نکنید که چی کسی مقصر است و چی کسی مقصر نیست و چی تصمیمی باید گرفته شود. درین حالت لازم است تا شخص خود را کنترول کرده و از بروز خشم و افکار منفی دوری کند.

 

 مشکل را تحلیل کنید

لازم نیست که گذشته، حال و آینده مشکل را بدانید. ببنید که آغاز و انتهای مشکل چگونه بوده. نقش خودتان را در آن پیدا کنید. اگر اشتباه از خودتان بود برای خود قول بدهید در صورت امکان ترمیم اش کنید و در آینده دیگر تکرارش نکنید. در صورتی که شخص دیگری در مشکل نقش داشته با او صحبت کنید و برایش بگوئید که چی اشتباهی کرده است و شما راجع به او و کارش چی فکر میکنید. فراموش نکنید تا دلایل شخص مقابل را هم بشنوید.  کوشش کنید سؤتفاهمات و سؤبرداشت های که در یک مشکل برایتان بوجود میاید با گفتگو با خود و شخص مقابل حل کنید.

 

 اشتباهات خودتان را بپزیرید

اشتباه کردن یک اصل در پیشرفت هر انسان است. حال اگر از شما اشتباهی سر زد، کوشش نکنید با دلایل فرییکارانه، نامعقول و بی احساس، خود را تسکین دهید. مستقیما به اشتباه خودتان اعتراف کنید و بخود قول دهید که در آینده تکرار نکنید.

 

 بعد از نتیجه گیری به مشکل فکر نکنید

بعد ازینکه مشکل تانرا تجزیه و تحلیل کرده اید و همه چیز برایتان روشن شد، تصمیم اصلاحی آنرا در نظر داشته باشید و اصل موضوع را کوشش کنید فراموش نمائید. این کار به شما کمک میکند که فقط نکته اصلاحی مشکل در ذهن تان باشد و بقیه ذهن تان خالی بماند. اگرچه اینکار درین مرحله یک کمی مشکل است، اما برای اینکه بتوانید به این کار دست بیابید و اصل موضوع یک بار دیگر به ذهن تا رجوع نکند به نکته بعدی مراجعه کنید.

 

 خود را به یک موضوعی که علاقه دارید سرگرم کنید

حالا برای اینکه بتونید روحیه شاد خود را بعد از مشکل بوجود آمده باز گردانید سعی کنید توجه خود را به کاری که به آن علاقه دارید معطوف کنید. این کار میتواند گوش دادن به موسیقی مورد نظر، ملاقات با یک دوست، رفتن به یک منطقه تفریحی و یا انجام کاری است که شما خیلی به آن علاقمند هستید اما به ندرت موفق به انجام آن میشود. با این کار ذهن تان کاملا از ناراحتی منحرف شده و متوجه کاری میشود که انجام میدهد، و در اخیر خواهید دید که یک حس خوبی ازینکه تونستید به تنهائی این موضوع را حل کنید خواهید داشت.

 

 به یک دوست مراجعه کنید

حتما شما هم در زندگی تان دوستی دارید که بیشتر از دیگران در نزد وی درد دل کرده و به وی اعتماد دارید. این دوست میتواند یک مرهم خوبی برایتان در زمانی باشد که نتوانید با احساسات ناراحت کننده خود کنار بیائید. زمانیکه متوجه شددید که قدرت کنترول احساسات ناراحت کننده تانرا ندارید، بجای آنکه آنها را در خود نگهدارید، به نزد دوست تان رفته و برایش بگوئید که چی  احساس بدی دارید. با او حرف بزنید، و آنچه که باعث ناراحتی شما شده برایش بگوئید. از وی کمک بخواهید، نظرش را بدانید که او چی فکر میکند. اگر او در موقف شما میبود چی کار میکرد. یک مباحثه دوستانه و واقعی باعث میشود که آدم از لابلای حرفهای که میگوید و میشنود به کلماتی برسد که برای وی تسکین دهنده باشد. دوستان شخصی در چنین مواقع کلیدهای حل مسائل اند. فکر نکنید که ممکن است دوست تان ناراحت شود! بلکه با گفتگوی شما و تقاضای کمک ، وی خود را با رزش میشمرد و در صدد ارائه راه حل ها و تجارب خویش خواهد شد.

 
امیدوارم این نکات بتوانند کمکی برایتان بکنند. اگر شما هم تجربه ئی درین زمینه دارید، خوشحال میشوم تا نظرتان را بدانم.