وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وقتی شوهرتان هوو بر سر شما می آورد

وقتی شوهرتان هوو بر سر شما می آورد

خانم متاهلی هستم و دو فرزند دارم.همسر من حدود یک ماه است که ازدواج مجدد کرده،تو این مدت خیلی به من سخت گذشته و دارم دیوونه میشم از فکر و خیال بعضی وقتا مثل آدمای افسرده فقط گریه میکنم بعضی وقتا هم خوبم و بیخیال همه چی میشم.

 

حدود 6 ساله که در گیر این ماجرا هستیم!از وقتی شوهرم این پیشنهاد رو داد راضی نبودم وبهش گفتم ولی برای اینکه یواشکی به کارش ادامه نده مخالفت سخت نکردم!و بزرگترین اشتباه زندگیمو انجام دادم..باهاش همراهی و همدلی میکردم چون واقعا عاشقش بودم و از طرفی فکر نمیکردم دختر خالش همچین پیشنهادی را بپذیرد!چون در شرف طلاق گرفتن بود و روحیه حساسی داشت و با شکستی که تو زندگیش تجربه کرده بود فکر نمیکردم دوباره دیوانگی کند و تن به ازدواج با مرد متاهل بدهد!غافل از این که اون خانم از قبل عاشق شوهر من بوده .

 

من به غیر از سال اول ،تمام مدت مخالفتم را ابراز میکردم و تمام تلاشم را کردم تا ارتباطشان را قطع کنم ولی نشد! البته با وجود تمام نارضایتی هام،برای شوهرم هیچی کم نگذاشتم،چه از نظر عاطفی و چه زوایای دیگر و همیشه از اینکه بهش محبت میکنم خودش رو در برابر من مسوول و متعهد میدونست. بالاخره بعد از کلی درگیری او راعقد کرد.خونه جدا هم برایش تهیه کرده.

 

این یک ماه برای من یک عمر گذشته! دیگه هیچ انگیزه ای برای آینده ندارم.شوهرم خیلی سعی میکنه عدالت را برقرار کنه ولی برای من که همیشه پیشم بوده خیلی سخته نبودنش و یک شب در میون بودنش! تو این چند سال تلاش کردم زندگیم رو با چنگ و دندون حفظ کنم فقط به خاطر اینکه بچه هام آرامش داشته باشند و اگر حالا هم دارم تحمل میکنم به خاطر اونهاست ولی خودم دارم داغون میشم…

 

تصور می کنم مطالعه این سرگذشت برای هر خانم متاهلی دردناک باشد چون عمدتا یکی از نیازهای روانی زنان که در ازدواج به خوبی باید پاسخ داده شود، نیاز وی به توجه است. در یک ازدواج موفق این نیاز کاملا براورده می شود ولی وقتی یک ازدواج به چنین سرنوشتی دچار می شود قطعا زن به این نتیجه می رسد که به اندازه کافی برای همسرش دوست داشتنی نیست و الا زنی دیگر در کنار وی قرار نمی گرفت و .. و لذا ازدواج مجدد صدمات روحی گاه جبران ناپذیری بر پیکره روانی زن می زند.

 

ما در این یادداشت قصد نداریم در مورد درست یا غلط بودن اقدام این اقا صحبتی بکنیم چون حتما شما خواننده گرامی هم قبول دارید که تایید یا رد رفتار این اقا مشکلی از ناراحتی روحی همسرش کم نمی کند. بلکه سعی ما بر این است تا به این خانم کمک کنیم تا هم زندگی مشترکش را حفظ کند، هم فرزندانی موفق و شاد تربیت کند و از همه مهمتر خودش نیز به سلامت روان نسبی برسد.

 

مشاور پاسخ می دهد:
دوست گرامی به عنوان یک زن متاهل حالات روحی شما را کاملا درک می کنم. قطعا برای یک زن پذیرش این شرایط بسیار سخت است.ولی من تصور می کنم این اتفاق دیگر افتاده. اینکه شما بخواهید دایما درگیر این شرایط شوید صرفا خودتان اسیب روحی جدی می بینید.البته تا مدتی داشتن این حالات روحی برای تان قابل انتظار است ولی اگر این وضعیت بیش از 40-50 روز ادامه یابد شما دچار اسیب جدی می شوید.

 

در گام اول مراجعه حضوری شما نزد روان شناس را توصیه می کنم.قرار نیست روان شناس برای شما کاری خاص بکند همین که شما جایی داشته باشید تا در انجا صحبت کنید، درددل کنید، گریه کنید و کلا هیجانات منفی تان را تخلیه کنید خود در کاهش این آلام روحی بسیار موثر است.شماباید سلامت کامل داشته باشید تا بتوانید پایه های زندگی زناشویی تان را مستحکم نگهدارید.

 

توجه کنید این خانم هر کار هم که بکند همسر دوم است. متاسفانه اکثر خانمهایی که با مشکلی مشابه مشکل شما مواجه می شوند به شدت آسیب دیده ، برای مدتی ترک دنیا می کنند، همسر را طرد کرده و رابطه ای سرد و بی روح برقرار می کنند و .. همه این اقدامات فضا را برای همسر دوم باز میکند و ناگهان کار به جایی می رسد که زن اول به حاشیه می رود و همسر تازه وارد همه جنبه های زندگی مرد را به خود اختصاص می دهد.

 

شما همسر اول هستید و قطعا جایگاه ویژه ای نزد همسرتان دارید خصوصا که مادر دو فرزند ایشان هم هستید لذا می توانید همواره قدرت را به دست بگیرید. به این صورت که رابطه عاطفی خود با همسرتان را همواره حفظ کنید، به رابطه جنسی تان اهمیت ویژه دهید. اجازه ندهید این خانم تازه از راه رسیده قلب همسرتان را تسخیر کند. سعی کنید همیشه جایگاه نخست را در زندگی همسرتان حفظ کنید. این مهم نیز جزاز طریق حفظ رابطه مثبت با همسرتان امکان پذیر نیست.
شماباید سلامت کامل داشته باشید تا بتوانید پایه های زندگی زناشویی تان را مستحکم نگهدارید.

 

حال چطور در شوهر خود کشش و تمایل بیشتری نسبت به خودتان ایجاد کنید؟
_  در هر بار ملاقات، به جای اینکه منتظر باشید شوهرتان سر حرف را باز کند خودتان آغازگر گفتگو و تعامل باشید: باید تمایل و کشش عاطفی را در زندگی خود ایجاد کنید بدون آنکه به نظر برسد که ازدواج ناشادی دارید.

 

_  با همسرتان درباره چیزهای مطلوب و محبوبی که در او می بینید صحبت کنید. سپس درباره چیزها یا کارهایی که انجام می دهد و شما از آنها متنفرید یا دوست شان ندارید با او حرف بزنید. تا جایی که ممکن است درباره موضوعات مورد بحث خونسرد باشید و لحن تان را حمایت کننده و حیات بخش کنید. نیازی نیست که خیلی مشکلات را شدید در نظر بگیرید کافی است مثلا خیلی ساده بگویید که: مایلم هر از گاهی بیشتر برای ما وقت بگذاری. به هر حال ما دو فرزند داریم که نیازمند حضور جدی شما در منزل هستند. فراموش نکنید که شاید این واقعا یک زخم عمیق در روح تان ایجاد کرده باشد که تا آخر عمر هم التیام نیابد

_ سعی کنید تغییرات جدی و اساسی در کیفیت رابطه جنسی و زناشویی تان دهید. ارضای خواسته های یکدیگر میتواند مانند پلی بین تمایلات هیجانی (عاطفی) و جسمانی باشد.

 

_ با هم برای آینده نقشه بکشید. یک لیست از کارهایی که می خواهید انجام دهید، جاهایی که دوست دارید با هم بروید، تغییراتی که دوست دارید ایجاد کنید و یا چالش هایی که دوست دارید با آنها مواجه شوید تهیه کنید. یادداشت کردن چیزهایی که به عنوان یک زوج برای آنها نقشه کشیده اید باعث ماندگاری آنها در ذهن تان می شود و تصور اینکه بتوانید در آینده با هم به این اهداف برسید کشش و رغبت تان را نسبت به هم بیشتر می کند.

 

_ دوست من فراموش نکنید که شاید این واقعا یک زخم عمیق در روح تان ایجاد کرده باشد که تا آخر عمر هم التیام نیابد. به هر حال زنان روحیه حساسی دارند و این دست وقایع آسیب جدی بر روح وروان آنها می زند. اما اجازه ندهید این دلگیری و ناراحتی در رابطه عاطفی با همسرتان تاثیرات جدی بگذارد.

_ اگر شما بتوانید رابطه ای مثبت با همسرتان برقرار کنید قطعا هم آرامش روحی خودتان حفظ می شود و هم فرزندانی شاد و موفق تربیت خواهید کرد.این مساله را بپذیرید و با آن کنار بیایید چون تنها گزینه مناسب برای شما خواهد بود.