مهریه من یک سکه است
نیوشا: راستش را بخواهید مهم ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی توانم بی ادب باشم و نمی توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم. آرش این ویژگی خوب را دارد که با احترام برخورد می کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم.
دلیل اینکه دوست دارم تجربه های مختلف کاری داشته باشم باتوجه به اینکه هرکاری سختی خودش را دارد این است که زن ها همان قدر توانمند هستند و می توانند تاثیرگذار باشند که مردها می توانند
دوام زندگی مشترک ستاره ها
آرش: همه زندگی ها می توانند دوام داشته یا نداشته باشند. صنف هنرمندها به این دلیل که دیده می شوند خیلی بیشتر زیر ذره بین هستند. ربطی به سینما ندارد، شاید خیلی آدم ها در خیلی صنف ها دچار مشکلاتی در زندگی شخصی باشند اما آنها دیده نمی شوند و به نظرم چارچوبی که سالم باشد و ازدواجی که با منطق و عقل انجام بگیرد، به راحتی به مشکل برنمی خورد.
کافی است دو نفری که زندگی را با هم شروع می کنند آن را مدیریت کنند و از یکدیگر به شناخت کافی برسند، تجربه داشته باشند و حساسیت بی مورد نشان ندهند. اگر این شناخت کافی باشد تمام حاشیه ها و مشکلات به راحتی پشت سر گذاشته می شود. من و نیوشا همکار و هم رشته نیستیم و من تاجر نقره هستم اما این هیچ ربطی ندارد که بخواهیم یکدیگر را درک نکنیم و دچار مشکل شویم.
آرش: من اصلا از بلندپروازی نیوشا ناراضی نیستم. روح سلامت در منزل را بیشتر دوست دارم تا فقط حضور فیزیکی نیوشا را در خانه. روح همسر من آمیخته شده با جامعه و فضای بیرون و اگر زیاد در خانه باشد پژمرده می شود و سلامتی که باید داشته باشد را نخواهد داشت. روح سلامت نیوشا به زندگی من آرامش می دهد، من نشاط همسرم را بیشتر از غذای روزانه ای که خانم ها می پزند، نیاز دارم.
من تمام وقت در خدمت نیوشا هستم!
آرش: اگر بخواهیم از دید آدمی نگاه کنیم که فقط توقعش یک زندگی معمول ایرانی باشد، بله دورنمای آن با واقعیت فرق دارد. اما فضا و دید من از یک زندگی مشترک اصولا اینگونه نیست. چارچوب روح و روان نیوشا برایم خیلی مهم است. بقیه کارها را با هم هماهنگ می کنیم و مسئله خاصی وجود ندارد که بگویم آزارم می دهد. یک سری کارهاست که باید با تدبیر مدیریت شود. به عنوان همسر نیوشا، از تجربه ام استفاده می کنم، تمام وقت در خدمتش هستم تا کمک کنم حرکتی که می خواهد انجام دهد، با آرامش باشد.
ماجرای کلینیک پوست من چه بود؟
نیوشا: من اساسا به سلامت روح و بدن اهمیت می دهم و برایم صورت و پوست سالم و شاداب و دندان سالم نشان دهنده یک انسان خوشحال و بانشاط است. بدن و چهره نشان دهنده حال درونی است و من از ۲۲ سالگی به کارهای زیبایی پوست علاقه مند بودم. در واقع نگهداری از پوست را دوست دارم و به نظرم نباید اجازه بدهیم همه چیز خراب شود و تازه به فکر جراحی و درمان بیفتیم.
من برای پول با آرش ازدواج نکردم!
نیوشا: نکته ای که خیلی مرا آزار می دهد این است که می شنوم می گویند آرش مرا انتخاب کرده، چون نیوشا ضیغمی بازیگر هستم و من او را انتخاب کردم چون سرمایه گذار فیلم من بوده و برای پول با او ازدواج کردم. آدم ها نمی دانند که در زندگی ما چه می گذرد و به راحتی در مورد ما حرف می زنند البته منظورم مردم عادی نیست مردم اجتماع ما صادقانه با هنرمندشان برخورد می کنند و آنها را می پذیرند و بزرگ می کنند، دوستشان دارند یا حتی از هنرمند یا ورزشکاری متنفر هستند.
من هم از کره مریخ نیامده ام و به توانایی های خودم ایمان داشتم. پدرم دبیر و مادرم کارمند بازرگانی یک کارخانه بود. حتی پدرم اوایل بازیگری ام حس خوبی نداشت و بعد که دید تا این حد مصمم هستم به من کمک هم کرد. اما من فقط یک مسئله را در نظر گرفتم «که من می توانم».
گناهی کردم که خودم را نمی بخشم
نیوشا: در ۲۲سالگی کاری کردم که هنوز هم خودم را برای آن سرزنش می کنم. آن زمان خام بودم و اشتباهی کردم که هنوز هم خودم را نمی بخشم. هرجا مشکلی برایم به وجود بیاید درون خودم می گویم، حتما دارم چوب آن اشتباه را می خورم. این را گفتم که بگویم ما هر کار نادرستی بکنیم، کائنات صد برابر آن را به ما برمی گرداند.
همه چیز تاریخ مصرف دارد،حتی ستاره بودن!
نیوشا: مارلون براندو با آن همه عظمت الان کجاست؟ سوپراستاری، تاریخ دارد. حتی عمر و زندگی ما یک زمان محدودی است و باید فکر کنیم که بعد از خودمان می خواهیم چه اثری به یادگار بگذاریم. فقط یک اسم یا یک اثر ماندگار؟ برای همین به کسی که از من متنفر است احترام می گذارم. حسادت را دوست ندارم و حس می کنم حسادت بخشی از انسان است و در همه ادیان تاکید شده که آن را از خودتان دور کنید. آدمی که نمی خواهد تلاش کند و گناه عدم توانایی خود را به گردن دیگران می اندازد، سرشار از حسادت می شود.
به راحتی هتک حرمت نکنیم
نیوشا: چندوقتی است متاسفانه اتفاق های ناخوشایندی در جامعه هنری می افتد. لادن طباطبایی چندوقت قبل در برنامه هفت حرف جالبی زد، گفت: من دختر یک خانواده هستم، مادر یک فرزند هستم و نقش های مختلفی دارم.
برای کارم زحمت کشیده ام و شبانه روز تلاش کرده ام. من ناراحت می شوم هنرمندی مثل لادن به راحتی از بازیگری خداحافظی می کند و آب از آب تکان نمی خورد. چرا باید یک هنرمند این همه رنجیده خاطر باشد و ما ناراحت نباشیم. کسی می آید و به تمام خانم های سینمای ایران توهین می کند. خانم هایی که یا مادر هستند یا همسر یا فرزند یک خانواده. آیا تهمت زدن و هتک حرمت به این خانم ها به همین راحتی است؟ این مرا آزار می دهد و دلم می شکند. این اتفاق می افتد و با یک عذرخواهی حاشیه ای همه چیز تمام می شود.
من و آرش واقعا خوشبختیم
نیوشا: همیشه معتقدم آدم یک بار زندگی می کند چه لزومی دارد برای خوشایند دیگران به چیزی تظاهر کنم. من ازدواج نمی کردم مگر زمانی که فردی را پیدا کنم که تمام معیارهایی که دوست دارم را داشته باشد. شغل و درآمد داشتم و زندگی ام را می کردم و می توانستم تنهایی زندگی را اداره کنم. اما وقتی با آرش آشنا شدم دیدم او یک همراه است.
با هم قدم برمی داریم، نه من سد راه او هستم نه او سد راه من. نه قرار است من بار مشکلاتم را روی دوش او بگذارم نه او روی دوش من. نه قرار است من سکوی پرواز او باشم نه او سکوی پرواز من، بنابراین در کنار هم قدم برمی داریم و زندگی ما مساوی است. اهدافی برای ۱۰سال آینده داشته و زندگی پویا را دوست داریم. من پرتوقع هستم و به بعد از امروز فکر می کنم.
در هر کاری موفق شدن سخت است
نیوشا: البته که آدم مضطرب می شود اما زندگی را برای خودم زهر نمی کنم و از لحظه هایم لذت می برم. یک کوهنورد هم در بین راه زمین می خورد، شاید پایش پیچ بخورد، خسته و کلافه می شود اما بازهم به راهش ادامه می دهد. یک روزی با آقای مهدوی کیا با هم یک مصاحبه مشترک داشتیم؛ شما هم می دانید که نصف پسربچه ها دلشان می خواهد فوتبالیست شوند و دختربچه ها هم می خواهند بازیگر شوند اما هیچ کس نمی داند که این حرفه ها به همین راحتی به دست نمی آید.
نیوشا: امیدوار هستم. به خاطر نداشته هایم خودم را عذاب نمی دهم و معتقدم دست بالای دست زیاد است. شاید اوایل آرش جا می خورد، او درک می کند که من هم مثل بقیه آدم ها هستم، گریه می کنم، خسته می شوم و همیشه مثل جلوی دوربین در کمال سلامت و شادابی نیستم. اعتقاد دارم اگر یک زن در اوج قدرت هم که باشد، حتی رئیس جمهور یک مملکت هم باشد باز هم نیاز دارد که به کسی تکیه کند. قبول کردم که آرش قوی تر از من است و به او تکیه کردم. او قطعا از من قوی تر است و از درون به این معتقدم. من یک زن هستم و قرار نیست یک زن که به قدرت می رسد و موفق می شود، مرد شود. باید یک زن قوی باشم.
من ادای مردها را در نمی آورم برای همین به مشکل برنمی خوریم. اگر راه بروم و بگویم من نیوشا ضیغمی هستم، قطعا او هم اعتراض می کند و می گوید هستی که هستی… مثلا یک زن با یک سوپراستار مرد ازدواج کند و هر روز بشنود که من ستاره هستم من… این من! من! اصولا ریشه هر خانه ای را نابود می کند… اگر من شکست بخورم آرش هم شکست خورده پس دیگر نمی گویم من… ما موفق هستیم و از لحظه لذت می بریم.
به تغییر دادن هم فکر نکنیم
نیوشا: این روزها گفتم که شایعه اختلاف ما هم هست. هر آدمی در زندگی مشترک اختلاف دارد، اما باید گفت و گو کرد و اختلافات را کنار گذاشت. ۲تا خواهر که با هم همخون هستند هم گاهی عقاید مشترک ندارند و اختلاف پیدا می کنند.
هر فردی معیاری در زندگی دارد، من صادقانه انتخاب درستی کردم و حالا پای آن هم هستم. همه چیز را همان طور که هست ببینیم و بپذیریم و به تغییر دادن آدم ها فکر نکنیم. آدم ها تا ۷سالگی شکل می گیرند و موقع انتخاب باید دقت کنی و اولویت ها را درنظر بگیری و با خودت صادق باشی…
مهریه نیوشا ضیغمی چقدر است ؟
من هم خانه داری میکنم
نیوشا: ما حاشیه امنی برای خودمان تعریف کردیم. در هر جای دنیا دوروبر هنرمندها حرف هست و برای مردم حاشیه این افراد مطرح، جالب است. این قسمت زرد را دوست ندارم و معتقدم با رفتارمان از حاشیه دوری می کنیم. من همسر مردی هستم و این نقش را پذیرفتم.
آرش هم مرا در همین جایگاه پذیرفته ولی زمانی که سرکار نیستم، من هم ظرف می شویم و لباس های آرش را اتو می کنم، غذا درست می کنم و مهمان دعوت می کنم. انجام کارهای خانه هم لذت دارد من هم خانه داری می کنم مگر اشکالی دارد.
نیوشا واقعا معصوم است
آرش: دقیقا! ما خوشبخت هستیم و پشت پرده ای وجود ندارد. امیدوارم من سنت شکنی کرده و ثابت کنم زندگی سینمایی می تواند دوام داشته باشد. هرچه با سختی های هنر آشنا می شوم، صبورتر و پخته تر می شوم. تجربه سینما را در این ۲، ۳سال کسب کردم و هنوز درحال کسب تجربه های جدید هستم. آدم به این ترتیب بزرگ می شود من هم شنیدم که می گویند من نیوشا را به خاطر ستاره بودن انتخاب کردم، ذهنیتی از نیوشا داشتم که بعد از ازدواج دیدم او از تصور من خیلی هم بهتر است. معصومیت و خوبی نیوشا، درست مثل صورتش است.
کار من بازار است و ما هنوز به رسوم کاسبی معتقد هستیم. در بازار اگر کسی دچار مشکل شود، بزرگان زیر پروبال او را می گیرند و همه مرام و معرفت دارند اما مشکل سینما این است که آدم ها به هم بی محبت هستند. در صورتی که هنر با احساس توام است!
توقع آدم از هنرمندها خیلی بیشتر از اینهاست چون آنها با روح و احساس کار می کنند اما در بازار روح و معرفت انگار بیشتر حکمفرماست. ای کاش سینما هم بزرگ تر و ریش سفیدی داشت، بزرگ تری که حرمت داشت. در سینما همه من هستند و به سفت کردن جایگاه خود فکر می کنند.
تایید من برای نیوشا خیلی مهم است
آرش: نیوشا اگر در روز هزارتا تائید هم بگیرد و همه دنیا از او تعریف کنند، تائید و تعریف من برایش جایگاه ویژه ای دارد.
نیوشا: دقیقا همین طور است. تحسین جامعه و مردم با تحسین آرش زمین تا آسمان متفاوت است. آدم هایی که در خانه و روابط شخصی تامین نباشند، درزندگی حرفه ای موفق نیستند و رفتارهای غیرعادی دارند. اگر در خانه تائید شوی و در جامعه خیلی دچار مشکل نمی شوی که در خانه خلاء عاطفی داشته باشی.
آرش: من تمام انرژی ام از خانه است. اگر همسرم خسته و غمگین باشد من هم همان مود را می گیرم. اینکه می گویند هنرمندها مودی اند، نه، همه آدم ها اینطور هستند. شاید هنرمندها حساس تر هستند. چارچوبی که سلامت باشد و تکلیف زندگی اش معلوم باشد به او کمک می کند.
نیوشا: خب، نوسانات دلار مود آرش را هم عوض می کند و من تحمل می کنم. (صدای خنده)
آرش: مردانی که تجارت می کنند به نظرم در خط مقدم جبهه هستند و امیدوارم ایرانی ها در همه جا موفق باشند. سربلندی ایران، آرزوی من است. این روزها در حال جنگ هستیم و این بحران ها همه ما را درگیر کرده است. قدیم ها جنگ با زور بازو بود اما امروز همه در این جنگ حضور دارند. امیدوارم برای ایران بجنگیم و سربلند باشیم.