وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

مصاحبه و گفتگو با گلاره عباسی

مصاحبه و گفتگو با گلاره عباسی

اگرچه بازي مريلا زارعي و نقش محوري او جاي بسیاری براي بازيگران نقش‌هاي مکمل باقي نگذاشته اما بازي گلاره عباسي هم از ديد منتقدان و تماشاگران دور نمانده است. بازيگر اين فيلم در گفت و گو با ما، آخرين ساخته کارگردان تازه نفس، « نرگس آبيار» را فيلمي توصيف کرد که با همه اتفاقات تلخي که حين بازي برايش رخ داد، اما توانست در آن بازي و البته زندگي کند.

اين دومين كار مشترك شما با خانم آبيار است. اين همكاري از كجا شروع شد تا به شيار 143 رسيد؟

خانم آبيار كار خود را از سينماي مستند شروع كرده و رد پاي اين تجربه در نگاه و قلم او وجود دارد. اينكه در فيلمي رئال و غيرنمايشي بازي كنم ايده‌آل من است. در تجربه اولي كه با ايشان داشتم اتفاق‌هاي خوبي افتاد كه از فيلم «اشيا» براي من خاطره يك همكاري خوب به جا گذاشت. در اين كار فيلمنامه را كه خواندم به واسطه تجربه قبلي و آشنايي كه داشتيم و نيز جذابيتي كه سوژه جنگ برايم داشت اين نقش را قبول كردم.

ولی پروژه شيار به آساني كار قبلي نبود.

درست است. كار خارج از تهران بود و دوري از خانواده و اينكه خارج از خانه به هر حال از روال طبيعي زندگي دور مي‌شويد، سختي بديهي چنين كاري است. همزمان و در فرصت كمي كه در منطقه بوديم بايد روي درآوردن تيپ و لهجه كرماني هم كار مي‌كرديم. درآوردن اين لهجه كار سختي است. شما با لهجه‌هايي مثل تركي يا شمالي آشنايي و برخورد بيشتري داريد، تا لهجه‌يي مثل كرماني. اين لهجه در هر روستا و شهرستان تغيير مي‌كند و هر سه ما چون اعضاي يك خانواده بوديم، بايد با يك لهجه حرف مي‌زديم. خب اين سختي فني كار بود. از اين گذشته نقش خود من كه بايد در نقش مصاحبه شونده داستان را روايت مي‌كردم، اگرچه نقش اصلي كار نبود اما كار سخت و جديدي برايم بود. براي ايفاي اين نقش فيلم‌هاي زياد ايراني و خارجي ديدم كه بازيگر مقابل دوربين داستاني را روايت مي‌كند. فيلم‌هايي كه ديدم چندان به كارم نيامد چون ذهنيت كارگردان واقعي‌تر از چيزي بود كه يك نفر مقابل دوربين «حرف زدن» و «روايت كردن» را بازي كند. در نتيجه به جاي تمرين اين شيوه بازي، رسيدم به جايي كه داستان را براي يك نفر تعريف كنم.

در نهايت كار راضي‌كننده بود؟

قطعا. موضوع جنگ براي آدم‌هاي نسل ما كه‌ زاده دهه 60 و 70 هستيم، موضوع مهمي است. جنگ در هر ابعادي كه باشد تاثيرات خودش را در زندگي نسل‌هاي بعد هم مي‌گذارد و هميشه اين موضوع براي من جذاب بود كه اين تاثير غيرمستقيم اما عميق جنگ به تصوير كشيده شود. اين فيلم انگيزه من را براي بازي در فيلم‌هايي كه به موضوع جنگ مي‌پردازند، بيشتر كرد. من دو فيلم با خانم آبيار كار كردم كه فكر مي‌كنم وجه مشترك اين دو، زنانه بودن آنها و واقعي بودن‌شان است .شما روابط انساني ساده، عواطف و احساسات انساني واقعي و ملموسي را مي‌بينيد كه به راحتي با مخاطب ارتباط مي‌گيرد. پروژه شيار در مقايسه با فيلم اول حرفه‌يي‌تر و بزرگ‌تر بود اما همچنان اين روايت واقعي و مستندگونه در فيلم جريان دارد.

و فكر مي‌كنيد اين نگاه مستند باعث موفقيت فيلم شد؟

درآوردن يك فضاي واقعي كار بسيار سختي است. مثلا به جاي كرمان مي‌شد لوكيشن مشابهي در اطراف تهران پيدا كرد، همان لباس و لهجه را هم اجرا كرد ولي كار در نهايت متفاوت درمي‌آمد. حتي اگر مو به مو مراقب بودند كه فضا واقعي جلوه كند، باز آن اتمسفر رئال را نمي‌شود در استوديو يا لوكيشن غيرواقعي ايجاد كرد. براي بازيگر هم كار رئال و غيرنمايشي سخت‌تر است. وقتي من سوار ماشينم مي‌شوم و يك ساعت بعد سر لوكيشن راحت‌تري كه تدارك ديده شده بازي مي‌كنم، باز بازي من چيزي كم دارد كه به محيط و ارتباطم با واقعيت برمي‌گردد. همه اينها در كار نهايي به چشم مخاطب مي‌آيد و تاثير مي‌گذارد. باري روي اين گونه فيلم‌ها وجود دارد كه كار را سخت‌تر اما قابل لمس‌تر و قابل درك مي‌كند. براي همين معتقدم كه اين فيلم هم با اين سطح از واقعي بودن مي‌تواند اتفاق‌هاي خوبي را رقم بزند.

كار با مريلا زارعي چطور بود؟

مريلا با پشتكار و انرژي زيادي كار مي‌كرد. به عنوان كسي كه تازه وارد عرصه بازيگري شده است، فكر مي‌كردم اين ذوق و هيجان بازيگري به مرور در من از بين خواهد رفت و بازي و پشتكار او نويدي براي آينده بود كه مي‌شود بعد از سال‌ها هم با همان حساسيت و جديت اوليه كار كرد.