نیکی مظفری سال گذشته با نمایشنامه های «شب روی سنگفرش های خیس» به کارگردانی هادی مرزبان و «رویاهای رام نشده» به کارگردانی ایوب آقاخانی روی صحنه رفت که در هر دو نمایشنامه با جمعی از بزرگان همبازی بود و همچنین در مجموعه تلویزیونی «غریب آشنا» به کارگردانی صباغ زاده با پدرش همبازی شده که در ماه مبارک رمضان روی آنتن تلویزیون پخش رفت و… با او پیرامون کارهایش و خانواده اش گفت و شنودی انجام شده که خواندنی است.
نیکی مظفری در یک نگاه
متولد: ۱۳۶۶ تهران
تحصیلات: فوق دیپلم رشته معماری و گذراندن دو ساله بازیگری / مجرد
کارنامه هنری
تلویزیون: اولین انتخاب، بچه ها و قصه ها، ضلع ششم
تئاتر: شب روی سنگفرش های خیس، رویاهای رام نشده و…
از مادرم یاد گرفتم چگونه حرمت پدرم را نگه دارم ضمن اینکه با پدرم هم بسیار صمیمی بودم و وقتی مادرم را از دست دادم، پدرم برای من هم پدر بود و هم مادر و بعد از درگذشت مادرم، همیشه روز مادر پدرم اولین کسی است که به او تبریک می گویم و دستش را می بوسم. امسال هم در روز مادر وقتی دستش را بوسیدم و تبریک گفتم در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود به من نگاهی کرد و در پاسخ نگاه مهربانانه اش گفتم شما ضمن اینکه پدر خوبی هستی بعد از مادرم، مادر خوبی هم برایم بوده ای.
مثل دختر بچه های دیگر عروسک بازی نکردم
چهار پنج ساله بودم که متوجه حرفه پدرم شدم و برایم خیلی عجیب بود که وقتی پدرم کنارم نشسته، چطور در تلویزیون دیده می شود. آرام آرام فهمیدم پدرم بازیگر است. به خاطر دارم وقتی به اتفاق او و مادرم فیلم «جنگ نفتکش ها» را در سینما می دیدیم، در دو بخش از فیلم حالم خیلی بد شد در سکانسی پدرم در کشتی به سختی کتک می خورد و در سکانسی دیگر دختربچه ای را بغل کرده بود. در هر دو سکانس زدم زیر گریه که چرا پدرم کتک می خورد و آن دختر بچه به چه اجازه ای به جای من در آغوش پدرم است و… به مرور زمان متوجه شدم بازی و بازیگری چیست.
من در دوره کودکی، هرگز عروسک بازی نکردم و در بیشتر مواقع به اتفاق پدرم به محل تصویربرداری می رفتم و از همان دوره آرام آرام با پشت صحنه و دوربین آشنا شدم. پدرم از بچگی به من آموخت چگونه باشم، چگونه بیندیشم و چگونه عمل کنم. در اوقات فراغتم ضمن بازیگری در دو مجموعه تلویزیونی، در پشت صحنه بازی های پدرم حضور داشتم و آرام آرام با الفبای بازیگری، طراحی، گریم و… آشنا شدم.
آن مجموعه در تعطیلات تابستانی مدارس ساخته شد تداخلی با درس و مشقم نداشت و پدر مادرم خوشحال بودند که بازیگری من به درسم لطمه نمی زند و دو سال بعد در مجموعه ۳۰ قسمتی «ضلع ششم» بازی کردم.
بازیگری نخواندم و بازی هم نکردم
با تجربیاتی که از دوره کودکی از بازیگری به دست آورده بودم و گذراندن آموزش دو ساله نزد زنده یاد حمید سمندریان و مشورت با خانواده ام، احساس کردم اگر تحصیلاتم را در رشته ای دیگر دنبال کنم ضرر نخواهم کرد به همین دلیل به سراغ رشته معماری رفتم که مرتبط با هنر است.
صمیمی ترین دوستم خداوند، بعد پدرم و سپس شقایق فراهانی و تینا پاکروان هستند. به شدت استقلالی هستم و بازیکن مورد علاقه ام فرهاد مجیدی است. من به خودم ایمان دارم و با توکل به خدا، تا حالا آنچه را خواستم ام به دست آوردم.