وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

بیوگرافی کامل و گفتگو با محمد اصفهانی

بیوگرافی کامل و گفتگو با محمد اصفهانی

نام : محمدمهدی

نام خانوادگی: واعظ اصفهانی

تاریخ تولد : ۱۳۴۵/۴/۱۴

تحصیلات : دکترای طب عمومی

وضعیت تاهل : متاهل

ملیت: ایرانی

زندگی نامه

محمد اصفهانی در تاریخ ۱۴ تیر ماه سال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی در تهران متولد شد. پدر او اهل اصفهان و مادر وی اهل تهران است. او پیش از این که به خوانندگی روی بیاورد قاری قرآن بود. تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در مدرسه علوی به پایان برد و در مسابقات قرآن قبل از انقلاب در رده نوجوانان مقام کسب کرد. به خاطر کسب مقام در مسابقات قرآن قرار شد به کویت اعزام شود که این سفر به خاطر مخالفت مادرش لغو شد. او در ۱۲ بهمن سال ۵۷ توسط حمید شاهنگیان برای تلاوت قرآن هنگام ورود سید روح الله خمینی به فرودگاه مهرآباد انتخاب شد. او با کسب رتبه ۱۷۶ کنکور سراسری در رشته پزشکی در تهران مشغول تحصیل شد و سر انجام در سال ۱۳۷۶ هجری خورشیدی در رشته دکترای پزشکی فارغ التحصیل شد.

محمد اصفهانی بواسطه دایی‌اش به محمدرضا شجریان معرفی شد و موسیقی ایرانی را نزد شجریان و شاگرد وی علی جهاندار آموخت. سپس از استادانی چون همایون خرم، فریدون شهبازیان و بابک بیات در زمینه تصنیف‌خوانی و ترانه و زیبایی‌شناسی در الحان موسیقی ملی ایران بهره برد. «آوای فاخته» اولین سریالی بود که تیتراژش توسط محمد اصفهانی اجرا شد.

از اصفهانی تا به‌امروز ۱۲ آلبوم منتشر شده‌است.

بهترین خواننده

«مجلهٔ ترانه ماه» محمد اصفهانی را به عنوان بهترین خوانندهٔ دههٔ ۸۰ خورشیدی معرفی کرده‌است. این نشریه «نون و دلقک» را بهترین فطعهٔ هیت دهه و «آسیمه سر» را بهترین قطعهٔ پاپ-سنتی دهه ۸۰ معرفی کرده‌است.سیاوش قمیشی آهنگساز و خواننده ی مطرح و بسیار محبوب ایرانی،در مصاحبه ای با شبکه ی pmc،محمد اصفهانی را بهترین خواننده ی ایرانی معرفی کرد.

آلبوم‌ها

النّور

گلچین

حسرت

فاصله

تنها ماندم

ماه غریبستان

نون و دلقک

هفت سین

برکت

حضور۱(کنسرت اصفهان- باغ غدیر)

حضور۲(کنسرت تهران- سالن میلاد)

بی واژه

گفت وگو با محمد اصفهانی:

– سال‌هاست گفته می‌شود، کسانی مدیریت موسیقی را برعهده دارند که از اهالی موسیقی نیستند و شناخت کافی از این عرصه ندارند. از طرفی عده ای دیگر می‌گویند اهالی موسیقی با “مدیریت” سازگار نیستند. به نظر شما مدیریت موسیقی ما چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا بر این عرصه اثرگذار باشد؟

به نظر من، اگر مدیر موسیقی، صرفا یک مدیر خوب و از طرفی دوستدار موسیقی هم باشد، همین کافی است. اگر مدیری باشد پاک، باوجدان و آزاداندیش ؛ می‌تواند کارش را به خوبی انجام دهد. بالاخره همه ی مدیران متخصص را که نمی توان محکوم به داشتن رابطه ی عاطفی و عاشقانه با موسیقی کرد ، مدیر خوب در حوزه ی موسیقی، کسی است که درباره ی دغدغه‌های ا‌هالی موسیقی و مشکلات‌شان تحقیق می‌کند و به دنبال راه‌حل می‌رود. لازم هم نیست که حتما خود او از اهالی موسیقی باشد. به عنوان مثال یک مدیر موسیقی باید ببیند کسی که در ارکستر سمفونیک ساز می‌زند، از این راه زندگی‌اش را می‌تواند تأمین کند؟ یا اینکه باید به مسافرکشی و چند کار دیگر هم بپردازد؟

مدیر باید ببیند که این آدم ، حسی برایش می‌ماند تا با سازش آن را ارائه کند؟ همه فکر می‌کنند هنرمندان موسیقی نازنازی هستند و در رفاه زندگی می‌کنند. نه این‌طور نیست. هنرمند باید یک محیط آرام و الهام بخش ، متناسب با روحیه و احساسش داشته باشد که از راه آن رفاهی که برایش ایجاد شده ، بتواند آثار خوبی خلق کرده و ارائه دهد. اگر تأمین نباشد، بی رودربایستی نمی‌تواند کار خوب ارائه دهد. در همه ی دنیا هم همین‌طور است. یک مدیر خوب کافی است که چنین دغدغه‌هایی داشته باشد. حالا موزیسین نباشد. ما به مدیری احتیاج داریم با احساس قوی انسانی که در کار مدیریتش خبره باشد تا بتواند نابسامانی‌هایی که در قشر هنرمند ما به وجود آمده است را حل کند.

– یعنی نظر شما نهایتا اینست که مدیر موسیقی می‌تواند در رفع مشکلات موسیقی و اهالی آن تأثیرگذار باشد؟

قطعا. بخش قابل توجهی از مشکلات ما مربوط به همین ناحیه است. تک‌تک موسیقیدانان ما که نمی‌توانند راسا برای صنف خودشان تعیین تکلیف کنند. سیستمی که آنها را به خدمت گرفته است و از هنر آنها استفاده می‌کند و بهره می برد باید آنها را تامین کند. در حقیقت ما یک حامی باتدبیر و خوب می‌خواهیم در موسیقی.

-این روزها ما شاهد صداهای تکراری در عرصه ی موسیقی سنتی و پاپ هستیم. آیا می‌توانیم این مشکل را زاییده ی عدم مدیریت درست در حوزه ی موسیقی و سیاست‌های غلط در آن بدانیم؟

به نظر من نه. ما همواره در شرایط سخت و هم در شرایط عادی، شاهد طلوع استعدادهای درخشان بوده‌ایم. ربطی به مدیریت‌ها و سیاست‌ها ندارد.

-خب پس دلیل این تقلید و تکراری که این روزها بسیار زیاد شده است، چیست؟

دلیلش عدم جرات در هنرمندی است که خداوند به او توانایی ساختارشکنی صحیح و بنیان نهادن بنایی نو را داده است و او از به کار گیری آن توانایی پرهیز می کند .تقلید و تکرار ، گذرگاه است. محل سکنی کردن نیست. در بسیاری مواقع پیش می‌آید که کسی از تقلید و تکرار شروع کند و به سبکی برسد. این تقلید و تکرار نه تنها ایرادی ندارد، بلکه تقلایی است که در ابتدا لازم است. اما اگر در همان جایگاه جامد شود و بماند، بد است. این موضوع ، بیشتر به جربزه ی هنری هنرمند مربوط می‌شود.

-شاید یکی از علل این مشکل، نداشتن رسانه ی مستقل در موسیقی و عدم معرفی سبک‌ها و صداهای مختلف است که ما غالبا یکی دو صدای آشنا را می شنویم.

نه، همین صداهای آشنا، زمانی گمنام بودند و وقتی توانستندمطرح شوند که ابتدا از گذرگاه تقلید ؛ عبورنموده و بعد، با خلاقیت و تلاشی عاشقانه ؛ نهایتا سبک خاص خود را ارائه دادند.

-تأسیس یک شبکه ی تلویزیونی مستقل برای موسیقی ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

خب این پیشنهاد، خیلی پیشنهاد خوبی است به شرط آن که مسائلی که در مورد نشان دادن سازها از سیمای جمهوری اسلامی وجود دارد، برای چنین شبکه ای ابتدا حل و تعریف شود.

-چرا هنرمندان عرصه ی موسیقی تا به حال درخواست نکرده‌اند که چنین شبکه‌ای راه‌اندازی شود؟

برای این موضوع دور هم جمع نشده‌اند، اما تک تک ، این پیشنهاد را به مسئولان داده‌اند. من در جریان این موضوع هستم.

-اما کار جمعی تأثیر بسیار بالاتری دارد. زمانی که کپی کاری و قاچاق فیلم‌های سینمایی، در حال ورشکست کردن سینما بود، اهالی سینما دائما از این موضوع ابراز نگرانی می کردند، اما هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. اما به یک‌باره آنها دور هم جمع شدند و مسوولان را متقاعد کردند که اقدامی عاجل در این باره انجام دهند و همه ی ما نتیجه ی مثبت آن را شاهد بودیم . این یکدستی اما در اهالی موسیقی دیده نمی‌شود. چرا این همبستگی در آنها نیست؟

نمی‌دانم. حتی نمی‌دانم تجمعی که در مورد هنرمندان سینما صورت گرفت چطور اتفاق افتاد. چون همین‌طور که شما هم گفتید، اول چنین تجمعی نبود. حالا چنین تجمعی در اهالی موسیقی باید انجام شود. و اگر این اتفاق بیفتد، فی نفسه خوب خواهد بود ولی اینکه در انتها چه نتیجه‌ای می‌دهد ؟ باز ، اما و اگرهای بسیاری داردچون مخالفت با موسیقی در مملکت ما خیلی بیشتر از سینماست . ببینید !تجمع سینمایی‌ها موضوعی بود که بیشتر به جنبه‌های حقوقی باز می‌گشت، اما بحث موسیقی چیز دیگری است. یک‌سری اختلافنظرهایی در آن وجود دارد و ماجرایی بسیار عمیق و ریشه دار است… فکر نمی‌کنم که در حقیقت ، این قضیه به همین سادگی‌ها حل شود. چرا، اگر تجمعی بین کارشناسان دینی که صاحب فتوا هستند و هنرمندان موسیقی انجام شود و کارشناسان دینی، هنرمندان را به مشورت در زمینه ی شناخت موسیقی دعوت کنند تاثیر خوبی را شاهد خواهیم بود. چون کسانی که در مسائل دینی نظر می‌دهند، در زمینه ی موسیقی صاحب تخصص نیستند. زمانی که قرار است نظری کلان و اجرایی درباره ی موسیقی صادر شود، آنجا تجمع موسیقیدانان با این کارشناسان قطعا لازم و تاثیرگذار خواهد بود.

-با رویکرد فرهنگی دولت، قاعدتا رایحه های خوشی از وضعیت موسیقی به مشام خواهد رسید.

به هر صورت اگر ترتیبی دهند که موسیقی از این فضای مبهم و تاریک بیرون بیاید، خیلی خوب خواهد شد. ما از سال ۷۶ تا الان درباره ی موسیقی با مسئولان صحبت می‌کنیم. اما ظاهرا برون‌رفت از این برزخ به سادگی میسر نیست… بازهم میگویم ، به گمانم باید جمعی از کارشناسان دینی و موسیقی دور هم بنشینند و ابهامات را رفع کنند. من به عنوان کسی که طی این سیزده سال، شخصا درباره ی خیلی از ابهامات موسیقی قانع نشده‌ام، حاضرم در چنین جمعی بنشینم و لا اقل برای قناعت وجدانی خودم، صحبت کنم.

مثلا این موضوع باید حل شود که چرا نشان دادن ساز ممنوع است اما نتیجه ی برخاسته از چنین ظاهر ممنوعه ای مشکل ندارد ؟! یا حمل ساز در خیابان و معابر عمومی هیچ منعی ندارد و مردم در کنسرت‌ها می‌توانند حضور پیدا کنند و به راحتی سازها و نواختن آنها را رویت کنند. از سوی دیگر آموزشگاه‌هایی که نواختن این سازها را تعلیم می‌دهند، مجوز رسمی برای فعالیت دارند و همیشه عده ی کثیری در آنها آزادانه ثبت نام میکنند … فقط نشان دادن این شی در تلویزیون ممنوع است و این خیلی عجیب است!

باید بیایند و تکلیف اینگونهابهامات را یکبار برای همیشه روشن کنند. ما یک فتوایی از امام خمینی داریم که قاعدتا باید برای متولیان فرهنگی در جمهوری اسلامی مبنا باشد ، من خودم اصل آن را دیده‌ام. شخصی از ایشان پرسیده است که : کار من سازفروشی است، آیا پولی که از این راه در می آورم و خرج خانواده ام میکنمحلال است یا حرام؟ ایشان پاسخ داده‌اند که : چون ساز ، از آلات مشترکه است و هم استفاده‌های بد از آن می‌شود و هم استفاده های خوب، بنابراین پول شما حلال است.

حالا من از آقایان این سؤال را دارم که از نظر اسلامی نشان دادن ساز ی که از آلات مشترکه است از تلویزیون بدتر است یا نشان دادن زنان بی‌حجاب که در فیلمهای خارجی به وفور نمایش داده می شوند؟چطور این یکی اشکالی ندارد ولی آن یکی را تا نشان میدهند از همه جا تلفن و اعتراض و تهدید که اسلام را زیر سؤال بردید و به دیانت مردم خیانت شد . . . ؟؟؟ ما در معرض این سؤال ها از سوی بسیاری از جوانان هستیم و برای خودمان هم مساله است و کسی هم پاسخگو نیست …

-به نظر من هم دومی. با توجه به این مسائل فکر کنم اگر هنرمندان موسیقی با هم باشند، می‌توانند مشکلات موجود را تا حد زیادی حل کنند.

اگر به حرفشان اعتنا شود انشاءالله حل میشود .

-درباره ی کپی غیرمجاز آثار موسیقایی که مشکلات زیادی برای هنرمندان و تولیدکنندگان موسیقی به وجود آورده است، شما چه راه‌کاری را پیشنهاد می‌کنید؟

همان که خودتان هم اشاره کردید …کاری که در سینما انجام شد، باید در موسیقی هم صورت گیرد. البته من شنیدم قوانینی در حال تصویب است تا این مشکل حل شود. اما اگر بخواهیم سامان دائمی به این موضوع بدهیم باید آرام آرام به سمت عضویت در کپی‌رایت جهانی حرکت کنیم . وقتی ما به این مجموعه ملحق شویم، اثری که هنرمند ما تولید می‌کند به راحتی در بازارهای داخلی و بین‌المللی حمایت خواهد شد.

– اگر ما به کپی‌رایت جهانی بپیوندیم، قیمت آثار موسیقایی دو سه برابر قیمت های موجود خواهد شد. با توجه به شرایط اقتصادی ما، پیوستن به این قانون، مفید خواهد بود؟

نه، قیمت آثار ؛ تغییر چندانی نمی‌کند و تازه همان افزایشهای احتمالی هم قابل مدیریت است. ولی از آنجا که با پیوستن به جمع کشورهای حامی این قانون، تیراژ آثار هنری چند برابر خواهد شد، درآمد تولیدکنندگانهم افزایش پیدا می‌کند. در حال حاضر از هر نسخه اثر موسیقی، در ایران هفت الی ده نسخه کپی غیر مجاز می‌شود. اگر یک اثر ؛ صدهزار نسخه تیراژ رسمی فروش داشته باشد، یعنی تیراژ واقعی آن در ایران هفتصد هزار الی یک میلیون نسخه است . حالا اگر از تیراژهای واقعی با کپی رایت حمایت شود قطعا شرایط ، فرق خواهد کرد. تهیه‌کننده وقتی ببیند سرمایه‌اش بازگشت دارد، با دستی باز تر به تولیدات مرغوب تر پرداخته و در یک کلمه برای تولید آثاری بهتر و با کیفیت تر بیشتر هزینه می‌کند. . . در این شرایط، فقط کسانی که بدون هزینه، آثار هنری را به صورت قاچاق ، کپیمی‌کردندمجبور می‌شوندبرای آن هزینه بپردازند یا حداقل از این راه ؛ کمتر کاسبی نامشروع کنند. بنابراین در چنان حالتی فقط برای کپی‌کنندگان و کپی فروشان، شرایط ،سخت و دشوار خواهد شد.