وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

پس از شاهین نجفی و عرفان حلقه نوبت مانی است

پس از شاهین نجفی و عرفان حلقه نوبت مانی است

به نظر می رسد شبکه صدای آمریکا سال جدید را به تبلیغ و ترویج فرقه های انحرافی اختصاص داده و سیاست فرهنگی خود را پررنگ کردن فرقه های منحرف و مطرح کردن آن ها به عنوان جایگزینی برای مذهب شیعه، تعیین کرده است.

این شبکه، برنامه گفتگومحور خود یعنی “افق” را در سال جدید با دعوت از شاهین نجفی، خواننده هتاک و مرتد و پخش ترانه های توهین آمیز وی به ساحت مقدس ائمه معصومین (علیهم السلام) آغاز کرد و در ادامه به سراغ فرقه های انحرافی رفت و عرفان حلقه را تبلیغ کرد.

رسانه دولتی آمریکا برنامه شب گذشته افق را تحت عنوان “مانی؛ پیامبر نگارگر، پیامبر آخر” به مانی که مدعی بود آخرین پیامبر است، اختصاص داد و با پیامبر خواندن او، به تبلیغ مانویت پرداخت؛ آئینی که به گفته کارشناس این شبکه، مخلوطی است از آموزه های زرتشتیان، مسیحیان و بودائیان.

البته مانی هیچ بهره ای از آئین های یهودیت نبرده و حتی نبوت موسی(علیه السلام) را انکار می کرد.

بیشتر اعتقادات مانی از مسیحیت، به خصوص فرقه عرفانی گنوسی گرفته شده است.

مانی از پدر و مادری اشکانی و با نژادی کاملا ایرانی به دنیا آمده بود. او در شش سالگی به همراه پدر، ترک مادیات کرده و به همراه یک فرقه عرفانی مسیحی زندگی می‌کرد. بنابر اعتقاد مانوی‌ها در دوازده سالگی و بیست و چهارسالگی، فرشته الهی بر او ظاهر گشت و از آن به بعد او ادعای رسالت الهی کرد.

زمانی که مانی طفلی شش ساله بود، پدرش ترک همسر کرده و به همراه فرزند زندگی در میان گنوسی‌ها( فرقه‌ای عرفانی از مسیحیت) را آغاز کرد، این جدایی بدین جهت بود که دوری گزیدن از زن، شراب و گوشت از ملزومات اعتقادی و وظایف دینی بسیاری از فرقه‌های گنوسی بود و پاتیگ بدین جهت باید ترک همسر می‌کرد. این دوران اثرات شگرفی بر مانی گذاشت و گنوسی‌ها بیش‌ترین سهم در اعتقادات مانویت را به دست آوردند؛ لذا در بسیاری مواقع مانویت را می‌توان فرقه‌ای تارک دنیا و عارف مسلک دانست.

مانی خود را جانشین پیغمبران آسمانی می‌دانست که از زمان آدم تا زرتشت و بودا و عیسی برای راهنمایی بشر آمده‌اند و خود را خاتم پیامبران و برترین ایشان می‌شمرد و ادعا داشت که او همان فارقلیط  است که مسیح ظهور او را پیش بینی کرده است.

به نوشته سایت “اسلام کوئست.نت”، اساس و پایه دین مانی، ثنویت و دوگانگی است که از زرتشت، اقتباس شده است. برای مانی – مانند برخی از ادیان دیگر- انتساب مصائب و بدی‌ها و در قالب کلی‌تر شرور، به خداوند بسیار سخت بود؛ لذا به خدایی اعتقاد پیدا کردند که بسیار مهربان و رحیم بود و از او تعبیر به نور می‌کردند. در مقابل به خدایی دیگر اعتقاد پیدا کردند که در کنار خدای نور بوده و تمام بدی‌ها به او منتسب است. او هرگز خدای درستی و پاکی نیست، بلکه خدای ظلمت است و به همین جهت این خدا، خدای ظلمت خوانده شد.

امام صادق(ع) در درس‌های معروف خود به مفضّل در مورد مانی می‌گوید: «تعجب است از مانی سرگشته؛ در حالی‌که ادعای دانستن علم اسرار را دارد ولی از دلائل حکمت چشم‌پوشی می‌کند».[1]

صحبت از مانوی‌ها در بسیاری از کتاب‌های اسلامی وجود دارد و بخش اعظم آن به مناظرات میان مسلمانان و آنها ارتباط دارد. از جمله این مناظرات، مناظره بین ائمه معصومین(علیهم السلام) و مانوی‌ها است. در این نوع روایات به پیروان مانی، معمولاً زندیق و در حالت جمع زنادقه گفته می‌شود که به معنای ملحد و کافر است.[2] البته این لفظ برای افراد و گروه‌های دیگر نیز استفاده شده است.

در روایت دیگری وقتی امام صادق(ع) با یکی از مانوی‌ها مناظره می‌کند و اعتقادات آنها را به چالش کشیده و زیر سوال می‌برد، با این پرسش طرف مقابل روبرو می‌شود که: مانی چگونه شخصیتی بوده است؟ امام(ع) در جواب فرمودند: مانی فرد کاوشگری بود که قسمتی از آیین مجوس را با قسمتی از آیین مسیحیت به هم در آویخت (یعنی با توجه به این دو دین، دین مستقلی را شکل داد) اما حق هیچ‌کدام از دو دین را ادا نکرد و از هر دو فاصله گرفت …».[3]

حال با توجه به این گفتارها و نقل‌ها و اعتقاداتی که از او بیان شد، پیامبر دانستن مانی امری بعید بوده و نه تنها دلیلی بر آن یافت نمی‌شود، بلکه شواهد و قرائن برخلاف آن می‌باشد و باید بسیاری از اعتقادات او را در گمراهی دانست. البته شخصیت او، شخصیتی دانا و دارای دانش بود، به حدی که با بسیاری از اعتقادات ادیان دیگر آشنا بوده و توانسته بین مردم و اعتقادات رابطه‌ای منسجم ایجاد کند تا در نهایت دینش در بسیاری از نقاط جهان پخش شود و شاید همین شخصیت اهل دانش مانی بوده که امام صادق(ع) در عین رد عقائد مانی و زندیق خواندن مانی، او را فردی جست‌وجوگر توصیف می‌کند و علامه مجلسی نیز در عین رد اعتقادات او، چنین او را موصوف می‌کند: «مانی حکیم».[4]