«وولف» مادرش را وقتی سه ساله بود از دست داد. پدر او «لسلی استفن» نویسنده، کوهنورد و منتقد برجستهی آثار ادبی عصر ویکتوریا بود. ویرجینیا از کتابخانهی غنی پدر بهرهی بسیاری برد و از جوانی دیدگاههای ادبی خود را، که متمایل به شیوههای بدیع نویسندگانی چون «جیمز جویس»، «هنری جیمز» و «مارسل پروست» بود، در مطبوعات به چاپ میرساند.
ویرجینیا پس از مرگ پدرش در 22 سالگی، بعد از آنکه توانست از زیر سلطهی برادر ناتنیاش «جورج داکورت» آزاد شود، استقلال تازهای را تجربه کرد. برپایی جلسات بحث دوستانه همراه خواهرش «ونسا» و برادرش «توبی» و دوستان آنها تجربهی نو و روشنفکرانهای برای آنها بود. استقلال مالی او در جوانی و پیش از مشهور شدن از طریق ارثیهی مختصر پدرش، ارثیهی برادرش «توبی» که در سال 1906 بر اثر بیماری «حصبه» درگذشت و ارثیهی عمهاش «کارولاین امیلیا استفن» که در کتاب «اتاقی از آن خود» بدان اشاره کرده است، بدست آمد.
او در سال 1912 با «لئونارد وولف» کارمند پیشین ادارهی دولتی سیلان و دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات «هوکارث» را در سال 1917 برپا کردند. انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام از جمله «کاترین منسفیلد» و «تی. اس. الیوت» را منتشر میکرد و پخش شد.ویرجینیا وولف نویسنده رمانهای تجربی است که سعی در تشریح واقعیتهای درونی انسان را دارد. نظرات وی که از روح حساس و انتقادی او سرچشمه یافته، در دهه ششم قرن بیستم تحولی در نظریات جنبش زنان پدید آورد. وی در نگارش از جریان سیال ذهن بهره گرفته است.
کتاب «اتاقی از آن خود» وولف در کلاسهای آیین نگارش پایههای مختلف تحصیلی دانشگاهی تدریس میشود. علاوه بر اهمیت شیوه نگارشی آن، این کتاب ویژگیهای نثر مدرنیستی را در مقالهنویسی وارد کرده و سبک جدیدی ایجاد کرده است. گذشته از این، «اتاقی از آن خود» را شکلدهندهی جریان نظری فمینیستی و بهطور خاص نقد ادبی فمینیستی میدانند.
وولف طی جنگهای جهانی اول و دوم بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و در نهایت در تاریخ 28 مارس 1941، پس از اتمام آخرین رمان خود بهنام «بین دو پردهی نمایش»، خسته و رنجور از وقایع جنگ جهانی دوم و تحت تأثیر روحیهی حساس و شکنندهی خود، با جیبهای پر از سنگ به رودخانهی «اوز» در «رادمال» رفت و خود را غرق کرد، او یکی از بنیانگذاران بنیاد «بلومزبری» بود.
نخستین زندگینامهنویس رسمی وولف خواهرزادهاش، «کوئنتین بل»، است که گذشته از ویژگیهای مثبت، چهرهای نیمهاشرافی و پریشان از او ترسیم کرده است. در دهههای 1980 و1990 پژوهشگران مختلفی دربارهی وولف نوشتند و به تدریج هم تصویری واقعبینانهتر و متعادلتری از این نویسنده به وجود آمد و هم به اهمیت سبک و فلسفهی او در ادبیات و نیز نقد فمینیستی پرداخته شد.رمانهای او عبارتند از: «سفر به بیرون»، «شب و روز»، «اتاق جیکوب»، «خانم دالووی»، «بهسوی فانوس دریایی»، «اورلاندو»، «امواج»، «فلاش»، «سالها»، «بین دو پردهی نمایش».