همه نیمه خالی لیوان را می بینند
آلبوم «رگ خواب» ایراد زیاد داشت ولی در مقابل نکات مثبت آلبوم ، حرفی برای گفتن نداشت ، هر چقدر تو کار خوب ارائه بدهی ، نگاه ها و توجهات به ایرادهای هر چند کوچک ، بیشتر می شود یعنی آن قسمت خالی لیوان بیشتر دیده می شود ولی شاید بزرگترین ایراد آلبوم من ، صدا و آن حس خواندن من بود که به خاطر حساسیت و وسواس زیاد دیگری چیزی از آن باقی نمانده بود ، به هر حال وقتی یک کار را ۱۰ بار می خوانی ، دیگر آن حس و حال اول را نخواهد داشت.
۷ سال پیش تصوری از وضعیت امروزم نداشتم
زیاد اهل آرزو کردن نبودم و الان هم نیستم ولی همیشه من وقتی که می خواهم یک کاری را شروع کنم ، بدترین حالت آن را می بینم ، در مورد ۷ سال پیش ماجرا از این قرار بود که من در حال درس خواندن بودم و دوست داشتم در درسم موفق شوم و در کنار درس موسیقی ای را که شروع کرده ام را ادامه بدهم و به جایی برسانم ، قرار نبود از اول سوپر استار بشوم ولی یکسری تخیلات در ذهنم داشتم که آرزو نبود و فقط تخیل بود ، خودم را روی استیج تصور می کردم و جالب اینجا بود که هرگز و هیچ وقت تصور درست و نزدیکی از آن لحظه نداشتم ، نمی توانستم تصویر آن اتفاق را در ذهنم بسازم.
دیگر کینه ای نیستم
کلا این روزها خیلی به فکر سلامت خودم نیستم ، خیلی مضحک است که خودم آن را عنوان می کنم ، می دانم اینطور است و خودم زیاد به آن اهمیت نمی دهم ، بیش از حد خیلی چیزها را در خودم می ریزم ولی به مرور کینه ای بودنم در حال از بین رفتن است ، خوشحالم بابت این ماجرا
تا ته خط می روم
موسیقی را زمانی کنار می گذارم که از خودم راضی باشم ، در راهی که شروع کرده ام و به عشق موسیقی بهترین دوران زندگی ام را از دست داده ام ، دوست دارم تا ته خط بروم و تجربه کنم و به قولی منفجر کنم ، تا جایی که زورم می رسد و توانش را دارم ، من فکر می کنم زورم زیاد است و اهل حرف زدن هم نیستم ، دوست دارم بهترین بودن مطلق را تجربه کنم ، جوری که کسی جرات نکند سمتم بیاید و به مقایسه کارها بپردازد ، روح من فقط در آن نقطه است که آرام می گیرد.