از زمره صفات ثبوتى و فعل خداوند «خالقیّت» و «ربوبیت» است. یعنى هم آفریدگار است و هم پروردگار. جریان این دو صفت الهى در مورد انسان به توسط پدر و مادر انجام مىشود و این دو هستند كه وسیله پیدایش او در حیات مادى و رشد و تربیت او به ویژه در ایام كودكى اند.
خداوند عشق والدین و به خصوص مادر به فرزند را به ویژه در دوران كودكى و نیاز او به آنان را به صورت غریزى در نهادشان قرار داده و مراقبت از او را به توصیه و دستور واگذار نفرموده است، زیرا تخلف از دستور و فرمان مولى به وفور ممكن است، ولى سرپیچى از حكم غریزه بسیار نادر و مشكل است و او با این تدبیر خود از تلف شدن و دور انداختن كودك به جهت رنج زیاد آن به وسیله والدین، جلوگیرى و پیشگیرى كرده است.
در صورتى كه علاقه و توجه فرزند در دوران پس از كودكى به پدر و مادر به طور غریزى نیست و بیشتر به عواطف، تعهد و احساس مسؤولیت او بستگى دارد و بدین لحاظ در خصوص مراقبت والدین از كودك خردسال خود نیازى به دستور و تأكید نیست ولى در مورد احسان و رعایت احترام به پدر و مادر از سوى فرزند، فرمان و توصیه الهى است كه مىتواند فرزند را تا آخر عمر خود به پاس داشت حقوق والدین وادار كند.
یكی از روانشناسان مى گوید: «اولین كسانى كه خریدار مدهاى جدید و تغییر لباس و خودآراییهاى زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران كودكى مىباشند.»
و لذا خداوند متعال در آیات چندى از قرآن كریم، بر رعایت این حق و توجه دادن به مقام آنان تأكید ورزیده است؛ از جمله مىفرماید: «و قضى ربّك اَنّ لا تعبدوا الاّ ایّاه و بالوالدین احسانا …»؛ خداوند حكم فرموده است جز او را نپرستید و به والدین خویش احسان روا دارید… .»(1)
در این آیه كریمه، نیكى به پدر و مادر پس از فرمان به بندگى الهى آمده و والدین هم به صورت مطلق ذكر شده و به ایمان و اسلام مقیّد نشده است كه این دو امر، خود بیانگر طبیعى بودن این حق و اهمیت بسیار بالاى آن است.
در جاى دیگر پس از تأكید بر رعایت این حق به خصوص به رنجى كه مادر در رابطه با فرزند خود متحمل مى شود تكیه كرده و آن را توجه داده و گوشزد مىفرماید:
«و وصیّنا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته امّه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا …»؛ ما انسان را نسبت به والدینش به نیكى سفارش كردیم، مادرش او را با محنت و رنج حمل كرد و با مشقت و سختى به دنیا آورد و مدت باردارى و از شیرگرفتن او سى ماه است.»(2)
در این آیه كریمه به سه مورد از مهمترین كارهایى كه مادر در رابطه با فرزند بر دوش مىگیرد اشاره شده است:
1ـ مرحله حمل و باردارى؛
2ـ زایش و ولادت؛
3ـ حضانت و شیردهى.
ویل دورانت مىنویسد: «در نمایش بزرگ توالد، كه محور حیات است، عمل نر حقیر است، او فقط سیاهى لشكر است. در بحران وضع حمل، مرد با دستپاچگى و حیرت در كنار زن مىایستد و سرانجام به حقارت و غیر ضرورى بودن هستى خود، در پهنه رشد نوع پى مىبرد. در این لحظه است كه مىفهمد، زن از او به نوع نزدیكتر و وابستهتر است و جریان عظیم حیات، در وجود زن است و خلقت از خون و جسم اوست و به تدریج در مىیابد، كه چرا اقوام ابتدایى و ادیان بزرگ، مادرى را مىپرستیدند.»(4)
مقصود از ذكر این مختصر، توجه به این نكته است كه اگر مقصود از پرسش در باره مادر نمونه این است كه به وظیفه خود در این خصوص پى ببریم، باید بدانیم كه از دیدگاه اسلامى نمونه بودن یا نبودن مادر در وظیفه احسان نسبت به او تأثیر چندانى ندارد. و این نیكى و رعایت حقوق او از جهت مادر بودن از امورى است كه حتى ایمان هم در آن دخالتى ندارد، تا چه رسد به نمونه بودن و این حق طبیعى اوست.
1ـ نیازهاى عاطفى كودك
الف: نوازش و محبت
ابراز محبت و علاقه به كودك از دو جهت در شكل گیرى شخصیت كودك مؤثر است. اول آن كه بروز و ظهور استعدادها و قوای او كه خداوند متعال در وجودش قرار داده تا حد زیادى به آن بستگى دارد. پیش از این به نقش اظهار محبت در این خصوص توجه نمىشد و بیشتر خانواده ها تربیت فرزند را، در اعمال خشونت و تنبیه بدنى مىدانستند و پدر و یا مادر موفق را كسى مىپنداشتند كه فرزندان او هر چه بیشتر از او ترس به دل داشته باشند،
اظهار علاقه به صورت در آغوش كشیدن، بوسیدن و كلمات محبتآمیز گفتن و بازى با كودك و امثال آن است كه به كودك شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس مىبخشد و كسانى هستند كه از چنین كارى عاجز و یا بدان بىتوجهاند و یا آن را منافى شأن و مرتبه خود مىدانند. مادر نمونه آن است كه به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ كه گاهى از او این عمل سر زند ـ بلكه به صورت پاسخگویى و توجه به نیاز دایمى كودك بدان مبادرت ورزد و آن را حاكم بر تمامى رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش كند.
و دیگر آن كه كودك در آغوش گرم و محبت آمیز مادر و پدر است كه نوعدوستى و محبت به دیگران و علاقه مندى به سرنوشت آنان را مىآموزد. كودكى كه خود از محبت كافى برخوردار بوده و در این زمینه اشباع شده است، دیگردوست و محبت ورز است، و به راحتى با كودكان دیگر مى تواند به ایجاد رابطه دوستانه اقدام كند. چنین كودكى دچار انتقام جویى و عقده گشایى و حسادت و خیانت و سركشى نمى شود و حتى الامكان بى مهریها و تجاوزات دیگران را نیز با عفو و مهربانى پاسخ مىدهد. چنین انسانى كمتر در زندگى و روابط اجتماعى خود با شكست مواجه مى شود و جاذبه هاى نیرومند وجودى و عاطفى رشد یافته اش همه را به سوى او مى كشاند.
در خانواده اى كه كودك فقط از پدر واهمه دارد، تا وقتى او در خانه است آرام است، ولى به محض خروج او از منزل، با ناسازگارى و بهانه جوییهاى خود مادر را بیچاره می كند.خلاصه، كودكى كه در دوران ویژه آن، از محبت مادرى و پدرى محروم بوده است، در بزرگى قطعا جبران آن ممكن نخواهد بود.
یكى از روانشناسان مىگوید: «اولین كسانى كه خریدار مدهاى جدید و تغییر لباس و خودآراییهاى زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران كودكى مىباشند.»(5)
در روایت آمده است: روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله فرزندان خود حسن و حسین علیهماالسلام را بوسید. «اقرع بنحابس» كه شاهد آن جریان بود گفت: من داراى بیست فرزند هستم و تاكنون من هیچ یك از آنان را نبوسیدم! حضرت جمله اى به این مضمون فرمودند: «به من چه اگر خدا خداوند عاطفه را از دستت برده باشد!»(6)
البته این نكته را نیز باید توجه داشت كه خود ابراز محبت و عاطفه به صورت مثبت و معتدل كه پیآمد زیاده روى در آن را نداشته باشد هنرى است كه از هر كس ساخته نیست.اظهار علاقه به صورت در آغوش كشیدن، بوسیدن و كلمات محبت آمیز گفتن و بازى با كودك و امثال آن است كه به كودك شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس مى بخشد و كسانى هستند كه از چنین كارى عاجز و یا بدان بى توجه اند و یا آن را منافى شأن و مرتبه خود مى دانند. مادر نمونه آن است كه به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ كه گاهى از او این عمل سر زند ـ بلكه به صورت پاسخگویى و توجه به نیاز دایمى كودك بدان مبادرت ورزد و آن را حاكم بر تمامى رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش كند.
ب: رفتار عادلانه
برخى مادران و یا پدران، گاهى بى دلیل موجه بعضى از فرزندان خود را بر برخى دیگر ترجیح داده و رفتار محبت آمیزترى را با او دارند، و به ویژه این توجه بیشتر ـ كه گاهى خیلى هم مایه عذاب و اذیت براى برخى خانوادهها مىشود ـ وقتى اتفاق مىافتد كه پس از یك فرزند خردسال، نوزاد دیگرى متولد مى شود كه معمولاً در این صورت كودك بزرگتر به دست فراموشى سپرده مى شود و همه توجه ها به سوى دومى گسیل مىگردد و در نزاعها و برخوردهاى كودكانه گرچه دومى مقصر باشد همیشه حق به او داده مىشود،
در روایت آمده است: «رسول گرامى صلی الله علیه و آله روزى مردى را كه داراى دو فرزند پسر بود، دیدند كه فقط یكى از آن دو را بوسید حضرت فرمودند: «فهلا ساویت بینهما»؛ چرا با هر دو به یك گونه عمل نكردى؟»(7)
و باز در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «اعدلوا بین اولادكم كما تحبّون أن یعدلوا بینكم فى البرّ و اللّطف.» بین فرزندان خود همچنان كه دوست دارید آنها با شما به عدالت رفتار كنند، عادلانه عمل كنید.»(8)
ج: فراهم كردن محیطى آرام
فراهم كردن محیطى آرام براى فرزندان در سایه تفاهم با همسر و خویشاوندان نكتهاى قابل توجه این است كه در مورد زن و یا مادر و یا همسر نمونه نمىتوان هر یك را جداى از دیگرى به حساب آورد. یك زن نمونه نمىتواند مادر و یا همسر نمونه نباشد همچنان كه مادر نمونه الزاما همسر نمونه هم هست، چون تا زن در همسرى، شایسته نباشد قادر نیست به وظایف مادرى قیام كند. قربانى اصلى زندگیهاى پرجنجال و با روابط ناسالم، فرزنداناند.
د: حوصله و متانت در برخورد با ناهنجاریهاى كودك
انسان در هر دورهاى از حیات خود طبیعت و اقتضایى خاص به خود دارد، بسیارى اذیت و شیطنت كودكان را به حساب بدى او مىگذارند و به سرعت در برابر لجبازى، بهانه گیرى و شیطنتهاى كودكانه آنان برآشفته شده و آنها را به باد كتك مىگیرند. این كار گذشته از این كه ستم به كودك بوده و شرعا و اخلاقا درست نیست، آثار بد تربیتى داشته و بر سركشى و ناهنجاریهاى كودك مى افزاید. باید توجه داشت فرزند در سنین كودكى نارسایى عقلى دارد. او توجه به زشتى كار خود ندارد و به طبیعت خود عمل مىكند. نه با اراده و قصد اذیت.
در روایتى رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «لا تضربوا اطفالكم على بكائهم فانّ بكائهم اربعة اشهر شهادة ان لا اله الا اللّه و اربعة اشهر الصلاة على النّبى و آله و اربعة اشهر الدعاء لوالدیه»؛ كودكان خود را به جهت گریه آنها كتك نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعاى خیر براى والدینشان است.»(9)
ه: تربیت مذهبى
داشتن روحیه مذهبى و اعتقادات و ایمان درست و سالم، گذشته از این كه تأمین كننده سعادت انسان در زندگى اصلى و ابدى اوست، كمككار بسیار خوب و تكیه گاهى بسیار مطمئن، براى او در دستیابى به اهداف حیات كنونى اوست. خداشناس واقعى و عارف به وظیفه، قطعا بهترین پدر و یا مادر براى فرزندان و شایسته ترین همسر براى زن و یا شوهر و صالحترین و خدمتگزارترین فرزند براى والدین و مفیدترین انسان براى جامعه خود خواهد بود.
2ـ نیازهاى جسمى
مادر گذشته از رسیدگى به نیازهاى عاطفى كودكان خود نیازهاى جسمى آنان را نباید دست كم به حساب آورد. و آنها عبارتند از:
در روایتى رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «كودكان خود را به جهت گریه آنها كتك نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعاى خیر براى والدینشان است.»
الف: امكان بهره گیرى كامل كودك از شیر مادر
وظیفه اى كه در این خصوص بر دوش مادر است ـ گذشته از این كه نباید كودك خود را به علت برخى ملاحظات راحت طلبانه از خوردن شیر خود محروم كند ـ این است كه با تقویت و تغذیه سالم خود تلاش در جهت افزایش شیر خود كند تا امكان هر چه بیشتر استفاده كودك از شیر مادر را فراهم سازد.
ب: بهداشت و نظافت به موقع كودكان
ج: تغذیه سالم و به موقع آنها
د: فراهم آوردن تفریحات سالم براى فرزندان.
از مهمترین ویژگى مادر نمونه آن است كه به گونه اى با فرزندان خود رفتار كند كه آنان را به نیكى به پدر و مادر تشویق كند و احترام خود را نزد آنها حفظ كند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمت گذارى و كمك خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.
3ـ نیازهاى علمى
الف: پىگیرى وضعیت درسى و میزان پیشرفت علمى و كمك لازم به فرزندان در این زمینه.
ب: ارتباط مستمر و به موقع با مربیان و مدرسه.
4ـ نیازهاى تربیتى
الف: ایجاد روح شجاعت، سخاوت، محبت به دیگران، اعتماد به نفس در فرزند.
ب: كنترل رفت و آمد و نظارت همراه با ظرافت و دقت بر رفتار آنان در ارتباط با محیط بیرون از منزل و دوستان و راهنمایى دلسوزانه و همراه با محبت و تدبیر در این خصوص.
ج: ایجاد ارتباط صمیمى با فرزند به گونهاى كه او بهترین محرم اسرار خود را مادر خود بداند.
5ـ مدیریت خوب
6ـ و در نهایت از مهمترین ویژگى مادر نمونه آن است كه به گونه اى با فرزندان خود رفتار كند كه آنان را به نیكى به پدر و مادر تشویق كند و احترام خود را نزد آنها حفظ كند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمتگذارى و كمك خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.