او در ابتدا منکر قتل شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم مرد بد اخلاقی بود و مدام ما را با کابل کتک می زد. دو روز قبل از این حادثه او با من دعوا کرد و من را از خانه بیرون انداخت. زمانی که برای برداشتن لباسهایم به خانه بازگشتم با او روبرو شده و با هم درگیر شدیم. من هم در یک لحظه با چاقو ضربه ای به سینه اش زدم که باعث مرگش شد. بعد از قتل جسد را در باغچه خانه دفن کردم.
یک سال پس از جنایت متوجه شدم مادرم قصد دارد خانه را بفروشد به همین خاطر یکروز که کسی درخانه نبود بقایای جسد را از باغچه خارج کرده و داخل یکی ار قنات های تهران انداختم. با این اعترافات ماموران راهی قنات مورد نظر شده و بعد از جستجوهای گسترده موفق شدند بخشی از بقایای جسد را کشف کنند.
در ادامه پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه که به ریاست قاضی نورالله عزیرمحمدی برگزار شد فرزندان مقتول رضایت خود را اعلام کردند اما مادر مقتول درخواست قصاص کرد. متهم نیز پس از حضور در جایگاه گفت: پدرم سیمهای رنگی داشت و به خاطر هر اشتباه ما را با یک رنگ می زد.