زن جوان با سر و صورتی خونین برای درمان به بیمارستان منتقل شد و «رضا» كه چارهای جز اعتراف نداشت به مأموران گفت: وقتی به عنوان مأمور گاز وارد خانه شدم فكر كردم مادر خانواده تنها است. تصمیم گرفتم با تهدید قمه طلا و پولهای داخل خانه را به سرقت ببرم كه دختر جوانش از اتاق خارج شد و با دیدن من و صورت خونی مادرش پا به فرار گذاشت. با جیغ و فریاد در كوچه باعث شد تصمیم بگیرم فرار كنم اما نتوانستم چرا كه همسایهها محاصرهام كردند.
مادر خانواده كه چهرهای كبود دارد و روی بینیاش چسبزده در حالی كه هنوز با یادآوری روز حادثه صدایش از ترس میلرزد به شوك گفت: ساعت 11 صبح بود كه زنگ خانه به صدا درآمد و مأمور گاز خواست در را باز كنم. در خانه قفل بود به همین خاطر جلو در رفتم و مأمور گاز با چهرهای فریبنده و در حالی كه یك كارت شناسایی به گردنش انداخته بود و مرا خواهرم صدا میزد ادعا كرد در این منطقه چند خانه با افت فشار گاز روبهرو هستند و باید شیرآلات و مسیر لولههای گاز را بررسی كند.
زن 39 ساله در ادامه گفت: در حالی كه مأمور گاز مردی مطمئن به نظر میرسید وارد خانه شد و به سمت آشپزخانه رفت و خواست برایش مقداری كف صابون درست كنم و بعد از آن خواست دستمالی جلوی دهانم بگیرم تا مسموم نشوم، از آن زمان به بعد رفتارهایش مرموز شد و چندباری پرسید كه جز من كسی در خانه است یا نه كه گفتم دخترم در خانه است اما وقتی دخترم را ندید فكر كرد دروغ گفتهام و در خانه تنها هستم.
وی كه با یادآوردن آن صحنه وحشت در چشمانش موج میزد، افزود: مأمور گاز، ناگهان به سمت من حمله كرد و با مشت ضرباتی به صورتم زد، شوكه شده بودم و خواست طلا و پول در اختیارش قرار دهم وگرنه مرا تحت شكنجه قرار میدهد. ترسیده بودم و گفتم طلا و پول طبقه بالای خانه است كه در همین لحظه ناگهان قمهای از زیر لباسش بیرون كشید و روی گردنم گذاشت و ادعا كرد اگر سروصدا كنم مرا خواهد كشت.
بشــدت ترسیده بودم، همان وقت نگار از اتاقش بیرون آمد و وقتی دید قمه زیر گلویم است شوكه شد، در همین لحظه بود كه مرد خشن به سمت دخترم حمله كرد و نگار را در میان دستانش گرفت تا فرار نكند.وی ادامه داد: میترسیدم برای دخترم اتفاقی بیفتد، دستان مرد را گرفتم تا اینكه دخترم توانست فرار كند و به كوچه برود.
وقتی نگار از خانه خارج شد این مرد با آرنج ضربهای به صورتم زد و خواست فرار كند كه با وی درگیر شدم و ناگهان با قمهای كه در دست داشت ضربهای به بینیام زد و صورتم غرق خون شد.نمیخواستم این دزد از خانه فرار كند و با هر زحمتی بود دستان وی را گرفته بودم اما وی دستبردار نبود و در حالی كه مرا روی زمین میكشاند قصد داشت از خانه خارج شود كه همسایهها به كمكم آمدند.
زن جوان در پایان گفت: بعد از این ماجرا از لحاظ روحی به هم ریختهام و چند شب است كابوس میبینم و قرصهای آرامبخش كه مرا آرام میكند و نمیدانم چرا قاضی پرونده با وثیقه 130 میلیونی این دزد خشن را آزاد كرده است ، آزادی «رضا» باعث شده من و خانوادهام بیشتر بترسیم و تصور میكنیم دوباره مورد حمله مأمور قلابی قرار بگیریم.بنابر این گزارش توسر ایران ناز، در حالی كه «رضا» در زندان بود، قاضی پرونده با قرار وثیقه 130 میلیونی دستور آزادی وی را صادر كرده است.