نام این مرد پرتلاش محمدجان است ، محمدجان که در یک اتاق دودگرفته و گلی زندگی می کند از دوران جوانی اش می گوید از سختی و مرارت هایی که کشیده بود از چگونگی تامین غذا تا تهیه هیزم و …در اطراف خانه اش چوبهایی را دیدیم که سنگینی اش آدم را به وحشت می انداخت و فکر اینکه آن را یک نفر به تنهایی جابه جا کند غیر باور بود اما محمدجان به تنهایی آنها را از دل جنگل آورده بود تا در زمستان مشکلی بابت گرمای اتاق تنگ و نمورش نداشته باشد.
یکی از ویژگی های جالب محمدجان اینست که به ندرت به شهرهای اطراف میرود و همواره در دل جنگل بوده ، خودش می گوید با شهر و مردم شهر غریبه هستم و نمی توانم شلوغی آن را ببینم و همیشه دوست دارم در آرامش باشم.او گفت: اگر گاهی بخواهم به شهر بروم چون در روستا وسیله نقلیه وجود ندارد مسیر 30 کیلومتری تا شهر را پیاده میروم تا مایحتاج زندگی را خریداری کنم.
محمدجان زندگی روستایی را دوست دارد زندگی در دل جنگل های دست نخورده میاندرود را از شانس های خود می داند.نقاط عجیب و قابل تامل در زندگی محمدجان فراوان دیده می شود از 70 سال زندگی مجردی تا نداشتن شناسنامه تا همین چندسال پیش.