وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

کی میگه حقوق زن ها پایمال شده؟ (طنز)

کی میگه حقوق زن ها پایمال شده؟ (طنز)

از کودکی شروع میکنیم
در کودکی پسرها هر وقت شیطنت می‌کردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش می‌کرد، اما دخترها هر وقت شیطنت می‌کردند یک ضربه فانتزی کوچولو روی دستشان می‌خورد!
خودتان قضاوت کنید؛ کدام ضربه درد بیشتری دارد؟ روزهای جمعه که مدرسه‌ها تعطیل بود: پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند، در حالی که دخترها کنار عروسک هایشان لالا می‌کردند.
هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند؛ پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می‌خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون، در صورتی که دخترها هیچی نمی‌شدند. چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود. هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد؛ پسرها فرار می‌کردند و یه گوشه ای می‌خزیدند تا چغولی های مادر، کار دستشان ندهد، اما دخترها به بغل پدر می‌پریدند و چپ و راست قربون صدقه می‌شنویدند.
روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد؛
پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ می‌زدند و مزین به لغت نا‌مأنوس کچل می‌شدند. دخترها فقط به پسرها می‌گفتند: چطوری کچل؟
در ۱۸ سالگی:
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود، در مقابل دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است.
در دانشگاه:
پسـرها همان روز اول عاشـق می‌شوند و گند می‌زنند به امتحان ترم اولشان و مشروط می‌شوند.
دخترها فقـط در بوفه می‌نشینند و به پسرها می خندند.
هنگام خواستگاری:
پسرها باید خانه، ماشین، شغل مناسب، مدرک دهن پر کن، قد رشید، هیکل خوش فرم، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت‌ها و اخلاق خوب و …. برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند. دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند!
هنگام ازدواج:
پسرها باید شیربها، مهریه، خرید عروسی، جواهرات گوناگون، جشن و سالن و … را از سر قبر پدرشون تهیه کنند. دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از زمان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده، دور ریخته و یه سری جدید بخرد!
هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:
پسرها باید بگویند: چشم، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم‌ها آنها را وادار به چشم گفتن می‌کند، دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.
کار کردن:
پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند، اما در مقابل دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکروفر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور می‌کنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم، بحث و تحلیل علمی داشته باشند.