واژه ی شادی به عنوان یک هدف
درمانی می باشد . واژه ی شادمان happy از لغتی ایسلندی تبار ( happ) مشتق شده و به معنای شانس است .می توان از راه تربیت ذهنی شادی را ایجاد و حفظ کرد . با فراهم آوردن نوعی انضباط درونی خاص می توانیم موجب شویم
که نگاه و رویکردمان به
زندگی دگرگون شود . اگر نظاره گر این شادمانگی باشیم نمو آن نزدیک شدن به
افراد و ایجاد حس علاقه ذخیره خواهی خواهد بود .
آدم های ناشاد گرایش به خودمحوری و منزوی بودن دارند و دچار وهم و دشمن خویی و طلب کار هستند . اما
افراد شاد آمیزگار ، انعطاف پذیر و خلاق هستند و ناخوشایندی های
زندگی روزمره را آسان تر تحمل می کنند ، محبت و بخشندگی بیشتری دارند و پذیراتر هستند و
برای نزدیک شدن به دیگران و محبت و کمک به آنها گرایش بیشتری دارند . زمانی
که احساس سرخوشی داریم و
حالمان خوش است به دیگران نیز کمک خواهیم کرد . دستیابی به شادمانگی نه تنها به خودمان بل
که به خانواده و در نهایت به جامعه نیز نفع می رساند .
با این که ساختار وراثتی در شادمانگی موثر است ولی با استفاده از عامل ذهنی گام هایی در جهت بالا بردن سطح شادمانگی خود می توانیم برداریم . شادی ما بستگی به اوضاع و شرایط ندارد بل
که به این است
که ما از وضعیت چه برداشتی داریم و از آنچه در اختیار داریم چقدر راضی هستیم .
مقایسه مداوم خود با کسانی
که از ما باهوش ترند ، زیباترند ، موفق ترند موجب حسادت و نومیدی و نارضایتی ما می شود ، از همین اصل در جهت مثبت می توان استفاده کرد . می توانیم با
مقایسه ی خود با کسانی
که به خوش شانسی ما نبوده اند و با تامل بر ، داشته های خود رضایتمندی خود را از
زندگی افزایش دهیم . حس رضایتمندی خود را از
زندگی با تغییر دیدگاهمان می توانیم افزایش یا کاهش دهیم .
دیدگاه ذهنی درست است
که خوشبختی و شادی می آورد ، بی قراری ذهنی و ذهن
مقایسه گر از عامل های جدی هستند .
هر چه آرامش ذهنی ما بیشتر باشد امکان بهره مندی از یک زندگی شاد بیشتر است . یک ذهن آرام ، ذهن تهی و خالی نیست ، در
عشق و محبت ریشه دارد . تا زمانی
که انضباط درونی
برای آرامش ذهنی نداشته باشیم حس شادی و رضایتی
که به دنبالش هستیم به ما نخواهد رسید .
علاقه منفی ، افزون ط
لبی و تمایلات فزونی خواهانه و شکل مبالغه آمیزی از میل ، شادی ما را خواهد گرفت .
برای شادی باید آنچه را
که داریم بخواهیم و دوست بداریم و به داشته هایمان فکر کنیم و ببینیم قادر به انجام چه کارهایی هستیم .
سرچشمه ی دیگر شادی ارزش قائل شدن برای خود و حس امنیت است و محبت و
عشق ورزیدن ، شادی واقعی بیشتر با ذهن و ق
لب سر و کار دارد . اگر به شادمانگی علاقه داریم باید علت هایی را
که موجب شادمانگی می شوند جستجو کنیم . «شادی چگونه به دست می آید » ؟ اولین گام
برای دستیابی به شادمانگی آموختن است ، ما ابتدا باید بیاموزیم
که احساسات و رفتارهای منفی تا چه حد مضرند و احساسات مثبت چقدر مفید هستند . رفتارهای مثبت را درک کنیم ، غنی سازیم ، گسترش دهیم و خود را تغییر دهیم و احساس کنیم
که اینک راز شادمانی و آینده مطلوب در دست من است و فرصت را از دست ندهیم . شادی بر دو نوع است: باطنی و ظاهری .
اساس شادی از روشن
دلی و آرامش درون نمایان می شود . شادی تخلیه ی هیجانی و هیجان زدگی نیست .
کلید شادی متمرکز ساختن ذهن به لحظه حال است . حال تمام چیزی هست
که داریم ، هیچ تضمینی نیست
که فردا هم در این
دنیا باشیم ، از هر کاری
که در
حال انجامش هستیم لذت ببریم ،
ترس را از ذهن خود می رانیم .شادی را می خوانیم تا جذبش کنیم و خود را لایق آن بدانیم . وقتی شادیم دیگران بهتر به نظر می رسند . زیرا
جهان بازتابی از خود ماست و تصویری
که از خویشتن در ذهن داریم ، دقیقاً رفتارهایی است
که از ما سر می
زند ، ما همانیم
که معتقد به بودن آنیم ، ما تعیین کننده تصاویر ذهنی و ارزش های خویش هستیم و خود تعیین می کنیم
که از
زندگی توقع چه میزان شادی را داریم . ما سزاوار بهترین ها هستیم . همیشه در ذهنمان تصویری از آنگونه
که می خواهیم باشیم ،
ترسیم کنیم . افکار شاد داشته باشیم و شادی را حق خود بدانیم و با خودمان ملایم باشیم . از محیط های شاد
برای تاثیرپذیری استفاده کنیم . شادی نتیجه تفکر ماست . کدورت ها را بیرون بریزیم . بخشیدن لطفی است به خود نه به دیگران . آشغال جمع کن نباشیم .
شاد بودن یکی از بزرگ ترین مبارزات ما در صحنه ی زندگی است . لازمه ی شاد زیستن جستجوی
زیبایی ها و خوبی هاست . شاد زیستن یک تصمیم است .
برای شاد بودن به طرف
دل حرکت کنیم ، هر چه را
که دست و پاگیر است رها کنیم . آگاهی مشاهده ، مراقبه نیز راه های شادی می باشند . قلم و رنگ در اختیار ماست . بهشت را
نقاشی کنیم ،آوازمان را خوب بخوانیم و سماع کنان وارد آن شویم . «
هنر شادمانگی ـ دالایی لاما » .
چه کسانی شادترند ؟
اصولاً
مردم را می توان به دو طبقه ی کلی تقسیم کرد خوش بین ها و بدبین ها . به نظر خوش بین ها لیوان تا نیمه ی پر است و به نظر بدبین ها لیوان تا نیمه خالی است . عده ای همیشه
گله دارند
که چرا
گل سرخ خار دارد و من همیشه
خدا را شکر می کنم
که بوته های خار ،
گل سرخ دارند . ا
لبته شادی بستگی به موقعیت هم دارد ، گاهی در محیط
خانه شادیم ولی در محیط کار به
دلیل مشکلات کاری غمگین هستیم .
بیشترین منابع لذت عبارتند از : خوردن فعالیت های اجتماعی ، رابطه ی جنسی ،
ورزش ، موفقیت و تایید اجتماعی ، استفاده از مهارت ها ، موسیقی ،
هنر و
مذهب ، محیط ، آب و هوا ، آرامش و استراحت
که در اکثر مواقع ، چند عامل با هم موجب لذت فرد می شوند .