آنان از من پذیرایى كردند. پرسیدم: غذاى شما از كجا تامین مىشود؟ گفتند: از جزیرهى خضراء در دریاى سفید كه جزایر فرزندان امام زمان (عج) است كه سالى دو مرتبه، براى ما غذا مى آورند. منتظر شدم تا كاروان كشتى ها از جزیره ى خضراء رسید. فرماندهى آن، پیرمردى بود كه مرا مى شناخت و اسم من و پدرم را نیز مى دانست. او مرا با خود به جزیرهى خضراء برد.
شانزده روز كه گذشت، آب سفیدى در اطراف كشتى دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریاى سفید است و آن جزیرهى خضراء . این آبهاى سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه كشتى دشمنان ما وارد آن شود، غرق مى گردد. وارد جزیره شدیم. شهر داراى قلعه ها و برجهاى زیاد و هفتحصار بود . خانههاى آن از سنگ مرمر روشن بود. در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد كه عالم آن جزیره بود، ملاقات كردم. او مرا در مسجد جاى داد. آنان نماز جمعه مى خواندند (واجب مى دانستند) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولى من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیده اى؟ گفت: نه، ولى پدرم، صداى او را شنیده و جدم، او را دیده است.
سید مرا به اطراف برد. در آنجا كوهى مرتفع بود كه قبهاى در آن وجود داشت و دو خادم در آنجا بودند. سید گفت: من هر صبح جمعه آنجا مىروم و امام زمان را زیارت مى كنم و در آنجا ورقه اى مى یابم كه مسایل مورد نیاز در آن نوشته شده است. من نیز به آن كوه رفتم و خادمان قبه (گنبد) از من پذیرایى كردند در مورد دیدن امام زمان (عج) از آنان پرسیدم، گفتند: غیر ممكن است.
دربارهى سید شمس الدین از شیخ محمد (كه با او به خضراء آمدم) پرسیدم. گفت: او از فرزندان فرزندان امام زمان است و بین او و امام زمان، پنج واسطه است. با سید شمس الدین، گفت وگوى بسیار كردم و قرآن را نزد او خواندم. از او درباره ى ارتباط آیات و اینكه برخى آیات، با قبل چه ارتباطی دارند، پرسیدم. پاسخ داد.
در جمعه ى دومى كه در آن جا بودم، پس از نماز، سر و صداى بسیار زیادى از بیرون مسجد شنیده شد. پرسیدم: این صداها چیست؟ سید پاسخ داد: فرماندهان ارتش ما هر دو جمعه ى میانى ماه سوار مى شوند و منتظر فرج هستند. پس از اینكه آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: آیا آنان را شمارش كردى؟ گفتم: نه. گفت: آنان سیصد نفرند و سیزده نفر باقى مانده اند.
از سید پرسیدم: علماى ما احادیثى نقل مى كنند كه هر كس پس از غیبت ادعا كند مرا دیده است، دروغ مى گوید . حال چگونه است كه برخى از شما، او را مى بینید؟ سید گفت: درست مى گویى، ولى این حدیث مربوط به زمانى است كه دشمنان آن حضرت و فرعونهاى بنى العباس فراوان بودند، اما اكنون كه این چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممكن است.
سید شمس الدین ادعا كرد كه: تو نیز امام زمان (عج) را دو مرتبه دیده اى، ولى نشناخته اى. همچنین گفت كه آن حضرت هر سال حج مى گذارد و پدرانش را در مدینه، عراق و طوس زیارت مى كند.علامه طهرانی درباره این داستان می گوید: « داستان جزیره خضراء تخیّلى است. جزیره خضراء كه غالباً جزیرهها خضراء هستند (سر سبز از درخت و گیاه) اوَّلًا در مغرب اندلس محل مهدى خلیفه فاطمیّین بوده است كه اینك در زیر آب فرورفته است.خضراء محل مهدى بوده و بعداً به آن كلمه قائم را افزودند و شد: محل مهدى قائم»نظر شما چیست؟