زنی که چند سالی است مخفیانه در زندگی همکار من وجود دارد و حالا که پسرش زبان باز کرده و مدام به تلفن همکار من زنگ میزند از پناهگاه امن خود بیرون آمده است.پسربچه بلند بلند صحبت میکند و همکار مرا بابا خطاب میکند و مدام او را میخواهد…!همکار من مخفیانه زن دوم اختیار کرده و من حالا دیگر نمی توانم حتی با او سلام علیک معمولی داشته باشم.او به همسر اولش خیانت کرده است.من مدتهاست که میبینم همکارم وسط روز مرخصی میگیرد و چند ساعتی غیباش میزند.
سالهاست زن دوم در فیلمها، داستانها و واقعیات جامعه ما دیده میشود.همیشه انگشت اتهام به سوی زنی است که وارد حریم خانوادهای شده و مردی را به اصطلاح قاپ زده و بر آب گرم یک زندگی آب سرد ریخته و بنیان زندگی و خانوادهای را بر هم زده.همیشه این زن دوم است که متهم است.اما برای یک بار هم که شده میتوان ماجرا را از آن طرف دید.زن در جامعه ما به حامی روانی، اقتصادی و اجتماعی نیاز دارد. بیشتر زنان به تکیهگاهی به نام مرد نیاز دارند و مردها هم گویا طبق فیزیولوژی خود به چند زن نیاز دارند!
زن دوم موجودی خوار و سخیف است که همه او را متهم میکنند او باید با سختیها به تنهایی مبارزه میکرده و زن دوم نمیشده…! اما کمتر کسی پیدا میشود انگشت اتهام را به سوی مردی بگیرد که دو زنه است و چون نمیتواند عدالت را رعایت کند به هر دو زن خیانت میکند. مرد پنهان کار نمیتواند عاطفه، سرمایه و پول خود را عادلانه تقسیم کند برای همین بعد از مدتی به موجودی غمگین و پرتنش و مضطرب تبدیل میشود.کارآییاش را در محل کار از دست میدهد و مجبور است به همه دروغ بگوید.اما با همه اینها مصیبت از جایی شروع میشود که همسر اول از وجود زن دیگری در زندگی مردش مطلع میشود این جاست که بحران به اوج میرسد، پای طلاق به میان میآید و دست آخر هم مرد باید یکی از همسران خود را انتخاب کند!
انتخاب واژهای است که برای بیشتر مردم کشور ما واژهای چند پهلوست که هر کسی میتواند از آن تعبیری داشته باشد.مرد میتواند بگوید من انتخاب کردم که همسر دوم داشته باشم.اما باید در پاسخ چنین مردانی گفت: عرف و دین به تو اجازه زندگی مخفیانه را نمیدهد تو میتوانی انتخاب کنی اما زمانی که راستگو باشی و به همسر اول و خانوادهات بگویی که راه دومی را هم انتخاب کردهای!مردی که زن دوم انتخاب میکند، هر دو زن را به بحرانهای روحی، روانی و اجتماعی دچار میکند و خودش هم در وهله اول بیآبرو و در مرحله دوم سرگردان و حیران میماند.در چنین شرایطی شاید بهتر باشد مرد راستگویی و اخلاقگرایی را انتخاب کند تا جامعه و خانوادهها دچار تنش و فروپاشی نشوند.