وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

دوستی داماد با دخترخاله عروس در مراسم عروسی!!

دوستی داماد با دخترخاله عروس در مراسم عروسی!!
به نوشته روزنامه وطن امروز ، چندی پیش، خانواده دختر جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران ادعا کردند این دختر با مدارک شناسایی‌اش خانه‌شان را ترک کرده و دیگر بازنگشسته است. وقتی از پدر و مادر دختر 15 ساله تحقیق شد، آنان هیچ اطلاعی از سرنوشت و دوستی‌های پنهانی وی نداشتند و پرونده به گره کوری خورد.
20 روز نگذشته بود که خانواده این دختر ادعای عجیبی را پیش‌روی دادیار هاشمیان قرار دادند و گفتند دخترشان در خانه خاله‌اش واقع در یکی از شهرهای شمالی است. در تحقیق از خانواده دختر فراری مشخص شد وی از سوی شوهر دخترخاله‌اش که 2 ماه پیش سر سفره عقد نشسته است اغفال شده و خانه را ترک کرده است. با دستور دادیار جنایی تهران، تیمی از پلیس آگاهی به شمال ایران اعزام شد و وقتی از عروس‌خانم شنیدند وی پی به این ارتباط برده و خانواده خاله‌اش را در جریان قرار داده است، تازه‌داماد و دختر 15 ساله را بازداشت کردند. داماد جوان در بازجویی‌های قضایی به دادیار هاشمیان گفت: من همسرم را دوست داشته و دارم. شب عروسی ما، دخترخاله‌اش که از تهران آمده بود میهمانمان شد، نمی‌دانم چطور شد که به وی علاقه‌مند شدم و در تکاپوی مراسم بود که سراغ این دختر نوجوان رفتم و با وی طرح دوستی ریختم. این دختر خود را مشتاق نشان داد و به همدیگر شماره تلفن دادیم، پس از مراسم جشن، هر روز با «رعنا» تلفنی حرف می‌زدم، هر دو همدیگر را دوست داشتیم تا اینکه 2 ماه نشد خواستم به تهران آمده و با وی فرار کنیم، قصدمان ازدواج بود».
وی افزود: «در تهران با هم قرار گذاشتیم و سپس به مشهد رفتیم، از آنجا به قم برگشته و سعی داشتم با این دختر ازدواج کنم اما اجازه پدرش را نداشتم،‌ نمی‌دانستم باید چکار کنم،‌ به همراه وی به سمت شمال حرکت کردم و در آنجا ادعا کردم به صورت اتفاقی «رعنا» را دیده‌ام و چون فرار کرده بود وی را با خود به شهرمان برده‌ام.
حرفمان را کسی باور نمی‌کرد، رعنا را به خاله‌اش سپردم، همسرم با من اختلاف پیدا کرد و در تماس با خانواده خاله‌اش رازم را فاش کرد».
دختر نوجوان که گفته‌های تازه‌داماد را گوش می‌داد نیز گفت: «به رضا علاقه‌مند شدم و تن به خواسته‌هایش دادم، با هم 20 روز در مشهد و قم سرگردان بودیم، نمی‌دانستیم باید چه کنیم، من شرمنده و شرمسار هستم». دادیار هاشمیان با توجه به مسائل اخلاقی در این پرونده و عدم وجود ماجرای آدم‌ربایی، با صدور حکم رد صلاحیت دادسرای جنایی، پرونده و متهمان را در اختیار دادسرای ارشاد قرار داد.