وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

شعر زیبای آمد بهار و فصل گل افشانی

شعر زیبای آمد بهار و فصل گل افشانی

در این بخش شعری با نام آمد بهار و فصل گل افشانی که بسیار زیبا هست را قرار داده ایم.

آمد بهار و فصل گل افشانی
ساقی بیار باده روحانی

.

.

.

زان آب آتشین که فرو شوید
از جان و دل کدورت ظلمانی

.

.

.

زان آب آتشین که از آن برقی
در طور دید، موسی عمرانی

.

.

.

زان باده ای که اهل صفا نوشند
ظاهر به ماهِ روزه، نه پنهانی

.

.

.

آن کیمیای اهل سعادت را
از جام روی دوست کنی ارزانی

.

.

.

در فصل گل ستایش و تجلی ست
از آن بزرگ بانوی ایرانی

.

.

.

آن بانوی یگانه دین پرور
استاد علم و دانش قرآنی

.

.

.

گویی ز بامداد اَلست آمد
توفیق او به خدمت انسانی

.

.

.

عمری حدیث زلف پریشان گفت
تا خلق وا رهد ز پریشانی

.

.

.

بانوی اصفهانی صاحب دل
می داد درس حکمت ایمانی

.

.

.

بر عاشقان دانش و دین می گفت
تفسیری از صحیفه سبحانی

.

.

.

کز آفتاب دانش و دانایی
نوری گرفت جوهر سلطانی

.

.

.

پروانگان شمع شب افروزش
صدها رجال و عالم ربانی

.

.

.

او در میان مجمع مشتاقان
همچون نگین دست سلیمانی

.

.

.

از محضر یگانه، دین ارباب
آموخت بس لطایف عرفانی

.

.

.

بانویی از ثُلاله زینب بود
در روزگار خود به سخنرانی

.

.

.

گسترد خوان علم و صلایی زد
ما را بر این ضیافت و مهمانی

.

.

.

ای اصفهان که شهره آفاقی
چون گوهری به تارک سلطانی

.

.

.

هم مهد اهل دانش و دانایی
هم در هنر چو شمع فروزانی

.

.

.

خورشید آسمان هنر با فخر
بر سکه تو کرده زرافشانی

.

.

.

ای شهر پرطراوت و حکمت خیز
چون سرمه ای به دیده ایرانی

.

.

.

سردفتری در آیت زیبایی
سرچشمه ای ز چشمه حیوانی

.

.

.

ساقی بیار بار دگر جامی
تا بنگری به دیده پنهانی

.

.

.

هر ذره ای ز عالم هستی را
در کار خویش عالی و چه دانی

.

.

.

 «آتش» به وصف مردم صاحب دل
بلبل به شاخ گل به غزلخوانی