وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

راز گشایی از یک جنایت هولناک

دستگیری چهارمین مظنون به دست داشتن در قتل جوانی که بهمن ماه سال گذشته جسدش در مقابل بیمارستانی در خیابان پیروزی رها شده بود، باعث تکمیل قطعات پازل این معمای جنایی شد.

به گزارش خبرنگاراعتماد ساعت 45/2 بامداد 26 بهمن ماه سال گذشته ماموران کلانتری 110 شهدا که جسد جوانی حدوداً 25 ساله را مقابل بیمارستان فجر واقع در خیابان پیروزی کشف کرده بودند این موضوع را به محمدحسین شاملو بازپرس کشیک قتل تهران گزارش دادند.

بلافاصله پس از این خبر شاملو همراه با اکیپ ویژه بررسی صحنه جرم به خیابان پیروزی رفتند و بررسی ها در این خصوص آغاز شد. شواهد نشان می داد متوفی در محل دیگری جان باخته و پس از آن به مقابل بیمارستان منتقل شده است.

بنابراین در حالی که شرایط موجود از کشته شدن متوفی حکایت داشت کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ماموریت یافتند به رمزگشایی از این جنایت بپردازند.

بنا به گفته کارشناسان پزشکی قانونی روی بدن مقتول آثار متعدد شکنجه به چشم می خورد و نشان می داد او هفته ها در جایی حبس بوده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. در همین حال چند روز بعد با بررسی های کارشناسان تشخیص هویت، هویت مقتول به نام حمید مشخص شد.

هنگامی که از پدر و مادر حمید در مورد فرزندشان تحقیق شد آنها اظهار داشتند او از چهار ماه قبل خانه را ترک کرده و با دو جوان دیگر به نام های امیرعباس و مهدی در یک آپارتمان زندگی می کرد. این اظهارات باعث تسریع روند تحقیقات شد و به دستور بازپرس پرونده حکم جلب امیرعباس و مهدی صادر شد اما تحقیقات برای دستگیری آنان در روزهای اول ناکام بود چرا که آنها نیز به خانه هایشان مراجعه نکرده بودند و خانواده هایشان اطلاعات چندانی از آنان نداشتند.

در چنین شرایطی ظن ماموران به دست داشتن این دو جوان در قتل حمید بیش از پیش تقویت شد. از آنجا که دو مظنون از اراذل بنام محله شان بودند جست وجوها در بین متهمان دستگیرشده در ماه های گذشته ادامه یافت تا اینکه با بررسی اسامی دستگیرشدگان مشخص شد امیرعباس و مهدی چندی قبل در جریان اجرای طرح مبارزه با اراذل و اوباش دستگیر و زندانی شده اند و پرونده اتهامی شان از سوی دادیار دادسرای ناحیه 14 تهران در دست بررسی است.

بنابراین متهمان به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند تا در مورد قتل حمید تحت بازجویی قرار گیرند. از سوی دیگر مرور پرونده متهمان نشان می داد هنگام دستگیری از آنان یک حلقه سی دی حاوی تصاویر شکنجه کشف شده است که در آن دو زن نیز حضور دارند.

کارآگاهان جنایی با بازبینی این تصاویر و مطابقت آن با چهره مقتول دریافتند که این سی دی لحظات شکنجه شدن حمید را به تصویر کشیده است.با توجه به این شواهد راهی جز اقرار برای امیرعباس و مهدی وجود نداشت اما هیچ یک از آن دو حاضر نشدند اتهام قتل حمید را بپذیرند.

این در حالی بود که در همین رابطه مظنون دیگری به نام مهسا نیز دستگیر شد. شواهد از رابطه یی پیچیده دستگیرشدگان با مقتول حکایت داشت و نشان می داد آنها همگی به آپارتمانی که در اختیار داشتند رفت و آمد می کردند. از سوی دیگر اظهارات متهمان نشان می داد زن دیگری به نام مرجان نیز با متهمان رابطه داشته است.

به همین دلیل برای فاش شدن ابعاد دیگر این معمای پیچیده تلاش ها برای دستگیری مرجان آغاز شد تا اینکه در سه شنبه شب سرانجام به دام افتاد و صبح دیروز در برابر بازپرس شاملو اسرار این پرونده را بازگو کرد.

این زن 23ساله در مورد ارتباطش با این ماجرا گفت؛ من با امیرعباس دوست بودم و قرار بود با هم به خانه حمید برویم و در آنجا زندگی کنیم. یک روز وقتی به خانه حمید رفته بودیم از لابه لای حرف هایش متوجه شدم او با همسرش اختلاف دارد و یک ماه قبل همسرش به حالت قهر خانه را ترک کرده و به خانه پدرش در یکی از شهرهای شمالی رفته است.

به جز من و امیرعباس، مهدی و مهسا نیز به آنجا رفت و آمد داشتند و گاهی چند روز آنجا می ماندند. همه افرادی که در خانه حمید حضور داشتند به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتند و پس از مصرف آن همه از خود بیخود می شدند. این وضع تا مدتی ادامه داشت تااینکه به تدریج رفتار امیرعباس و مهدی با حمید تغییر کرد.

حرف از پولی هنگفت به مبلغ 200 میلیون تومان بود و امیرعباس و مهدی ادعا می کردند این پول در اختیار حمید است و او باید آن را به آنها بدهد. وقتی حمید حاضر نشد خواسته امیرعباس و مهدی را برآورده کند آنها به زور متوسل شدند و حمید را مورد شکنجه قرار دادند.

در کنار این موضوع مهدی مدعی بود حمید به مهسا نظر دارد. به همین دلیل شدت شکنجه ها افزایش یافت. حمید سه ماه در حمام خانه زندانی بود و هر روز حدود 50 کتری آب جوش روی سر حمید ریخته می شد. امیرعباس و مهدی همچنین با استفاده از ماهی تابه و روغن داغ نقاط مختلف بدن حمید را می سوزاندند.

این شکنجه ها وحشتناک بود و من حتی طاقت دیدن آنها را نداشتم. وقتی به آنان اعتراض کردم من را هم مورد آزار قرار دادند. آنها با استفاده از سرنگ روی بدن من هم روغن داغ می ریختند. این شکنجه ها به طور روزانه ادامه داشت تا اینکه امیرعباس در طرح مبارزه با اراذل و اوباش دستگیر شد اما پس از آن مهدی به تنهایی شکنجه ها را ادامه می داد.

مرجان که یک پسر شش ساله دارد با ابراز نگرانی به خاطر وضعیت پسرش ادامه داد؛ در تمام این مدت پسرم همراه من بود و تمام این صحنه های وحشتناک را از نزدیک می دید. من طاقت چنین وضعیتی را نداشتم اما چاره یی جز تحمل آن وجود نداشت.

مهدی وسایلی مثل کلت، شوکر،گاز اشک آور داشت و مرا تهدید کرده بود در صورتی که درباره این موضوع حرفی بزنم حادثه بدی در انتظار خودم و پسرم خواهد بود.این زن درباره چگونگی قتل حمید نیز گفت؛ حدود ساعت 7 بعدازظهر از خواب بیدار شدیم.

مهدی گفت تا چند ساعت قبل صدای ضجه حمید را شنیده اما از دقایقی پیش او ساکت شده است. ساعتی بعد از این ماجرا امیرعباس،مهدی و مهسا من را داخل یکی از اتاق ها حبس کردند و گفتند حمید را به بیمارستان می رسانند. به دنبال اظهارات هولناک مرجان، بازپرس پرونده با صدور قرار قانونی وی را در اختیار افسران اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد تا تحقیقات از وی ادامه یابد.




پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز